اصغر واعضی؛ اسماعیل قاعدی
چکیده
هرمنوتیک مدرن با تلاشهای شلایرماخر برای گسترش حوزة هرمنوتیک آغاز شد. او سوء فهم را امری طبیعی قلمداد کرد و با اذعان به تداول و اجتنابناپذیر بودن آن نتیجه گرفت که فهم همواره معادل تفسیر است. از نظر وی هر کنش فهم متضمن دو گونه تفسیر، تفسیر دستوری و تفسیر فنی یا روانشناختی است. تفسیر دستوری به بررسی کارکردها و مؤلفههای زبانی متن ...
بیشتر
هرمنوتیک مدرن با تلاشهای شلایرماخر برای گسترش حوزة هرمنوتیک آغاز شد. او سوء فهم را امری طبیعی قلمداد کرد و با اذعان به تداول و اجتنابناپذیر بودن آن نتیجه گرفت که فهم همواره معادل تفسیر است. از نظر وی هر کنش فهم متضمن دو گونه تفسیر، تفسیر دستوری و تفسیر فنی یا روانشناختی است. تفسیر دستوری به بررسی کارکردها و مؤلفههای زبانی متن میپردازد، در حالیکه در تفسیر فنی، متن بهمثابۀ تجلی فردیت مؤلف و با توجه به رفتار خاص او با زبان، مورد مداقه قرار میگیرد. شلایرماخر معتقد است در هر یک از این دو حیطه، کنش فهم و تفسیر طی یک فرآیند دوری موسوم به دور هرمنوتیکی و از طریق حرکت ارجاعی مکرر انجام میشود. جوانب این حرکت در تفسیر دستوری همان عناصر مادی متن، یعنی جزء و کل هستند اما در تفسیر فنی، تفرد مؤلف نیز وارد چرخة فهم میشود. با این وجود، فهم تفرد مؤلف تنها هنگامی میسر است که مفسر از طریق حدس و بر اساس مقایسه با خود به دنیای ذهنی او راه یابد.