نرگس زرگر
چکیده
ملاصدرا میان گفتار و نوشتار تفاوت جوهری نمیبیند. با تمایز برتری گفتار خداوند بر متنِ او از گفتارِ انسان نسبت به نوشتار او، به این نتیجه میرسیم که بر اساس تبیین ملاصدرا از ماهیت و فرآیند زبان، نوشتار انسان عادی بر گفتار او، بدون لحاظِ موارد استثنایی، برتری دارد. با معیار «دوری یا نزدیکی به حقیقت» دربارۀ گفتار و نوشتار انسان، ...
بیشتر
ملاصدرا میان گفتار و نوشتار تفاوت جوهری نمیبیند. با تمایز برتری گفتار خداوند بر متنِ او از گفتارِ انسان نسبت به نوشتار او، به این نتیجه میرسیم که بر اساس تبیین ملاصدرا از ماهیت و فرآیند زبان، نوشتار انسان عادی بر گفتار او، بدون لحاظِ موارد استثنایی، برتری دارد. با معیار «دوری یا نزدیکی به حقیقت» دربارۀ گفتار و نوشتار انسان، دو مشکلِ دریافت حقیقت و تبدیل حقیقت به اعتبار فراروی ماست. تلقی برتری گفتار بر نوشتار انسان، شنونده را در زمانِ گفتار نگاه می دارد و آشکار بودن قصد گوینده از گفتار، شنونده را وادار به ایستایی در همان معنای ظاهر میکند. در حالی که نوشتار از پویایی بیشتری برخوردار بوده و به خواننده اجازه تحلیل لایه های بطون متن را می دهد. دو اصل در فرآیند زبان با تبیین ملاصدرا فهمیده میشود: 1. تعقل پیش از سخن گفتن/نوشتن 2. تجزیه و تحلیل عقلانی هر متن یا سخن توسط مخاطب.
حوران اکبر زاده
چکیده
صدرالمتألهین (برخلاف ابنسینا و سهروردی) در ادراک حسی و خیالی قائل به خلاقیت نفس است، درحالیکه دربارۀ فرآیند ادراک عقلی در آغاز، دارای آرای متفاوت و متعارض است. مهمترین آرای او در این زمینه در قالب سه رویکرد قابل ذکر است: نخست، مشاهدۀ مُثُل نوریه از دور؛ دوّم، افاضۀ واهبالصور بر سبیل رشح (با قرائت صدرایی) و سوّم، اندکاک در ذات الهی ...
بیشتر
صدرالمتألهین (برخلاف ابنسینا و سهروردی) در ادراک حسی و خیالی قائل به خلاقیت نفس است، درحالیکه دربارۀ فرآیند ادراک عقلی در آغاز، دارای آرای متفاوت و متعارض است. مهمترین آرای او در این زمینه در قالب سه رویکرد قابل ذکر است: نخست، مشاهدۀ مُثُل نوریه از دور؛ دوّم، افاضۀ واهبالصور بر سبیل رشح (با قرائت صدرایی) و سوّم، اندکاک در ذات الهی بر سبیل فنا. گرچه صدرالمتألهین رویکرد اخیر را نظر نهایی خویش اعلام کرده اما در جمع این سه رویکرد، توجیههای مختلفی از سوی شارحان معاصر حکمت متعالیه ابراز شده است. از نظر نگارنده، جامعترین وسازگارترین این توجیهها بر اساس ساختار فکری ملاصدرا، این است که ملاصدرا (بنا بر اصل تشکیک در وجود) هر یک از موارد فوق را مرتبهای از مراتب ادراک عقلی دانسته و معتقد است که در مراتب اولیۀ تعقل، نفس بهدلیل ضعف، صور عقلیه را از دور مشاهده میکند. در مرحلۀ بعدی، نفس استکمال یافته و بر اثر اتحاد با صور عقلیه (در سیر صعودیاش) فیضهایی را دریافت می کند. در مرحلۀ آخر، نفس در اوج استکمال و فنای قدسی، خلاق صور عقلیه میگردد. لذا از قرائن کلمات او بر میآید که هرچه نفس ضعیفتر باشد، ادراک عقلانیاش ضعیفتر و محدودتر خواهد بود و بالعکس هرچه شدیدتر و کاملتر باشد، از تعقّل عمیقتری برخوردار میشود. بنا بر این تبیین، مرحلۀ أعلای تعقّل مختص راسخین در علم و انسانهای کامل میباشد.