پروین نبیان
چکیده
مقالة حاضر در پی پاسخ دادن به این سؤال اساسی است که «حدّ معرفت انسان نسبت به حق تعالی چیست؟». در پاسخ به این سؤال اغلب اندیشمندان در اینکه متعلق معرفت حق تعالی ذات حق نیست، اشتراک نظر دارند امّا در عین حال شناخت حق تعالی را از طریق شناخت صفات خداوند امکانپذیر دانستهاند و در محدودة شناخت صفات، گروهی راه تشبیه و گروهی راه تنزیه ...
بیشتر
مقالة حاضر در پی پاسخ دادن به این سؤال اساسی است که «حدّ معرفت انسان نسبت به حق تعالی چیست؟». در پاسخ به این سؤال اغلب اندیشمندان در اینکه متعلق معرفت حق تعالی ذات حق نیست، اشتراک نظر دارند امّا در عین حال شناخت حق تعالی را از طریق شناخت صفات خداوند امکانپذیر دانستهاند و در محدودة شناخت صفات، گروهی راه تشبیه و گروهی راه تنزیه و گروهی بنابر ادعای خود راهی میان تنزیه و تشبیه برگزیدهاند. در این مقاله ضمن نقد این طرق و بیان ناکارآمدی هر یک از آنها در معرفت واقعی حق تعالی، این نکته بررسی می شود که صفات حق تعالی نیز به دلیل عینیتشان با ذات متعلق معرفت قرار نمیگیرد و بنابراین محدودة شناخت حق تعالی افعال اوست نه صفات او؛ به این معنا که معرفت نه به خود ذات یا صفات بلکه به فعلی که مظهر ذات و صفات حق تعالی است، تعلق میگیرد. بنابراین بالاترین معرفت به حق تعالی در معرفت بالاترین و کاملترین فعل او که شدیدترین ظهور حق در او تحقق پذیرفته، یعنی انسان کامل (که در رأس آن امام است) منطوی است. بنابراین شناخت حقیقی خداوند (در محدودة قابلیت انسان) که هدف از خلقت انسان نیز هست تنها در نتیجة سیر تکاملی و مظهریت صفات حق و رسیدن به مقام مخلصین و فعلیت عقل شهودی (و نهتنها عقل استدلالی) امکانپذیر است. آنکه بر اساس اعتقاد به وحدت وجود، به وحدت شهود رسیده است میتواند آینة تمامنمای حق شود و با وجود خویش (و نهتنها با زبان) حق تعالی را توصیف کند و خداوند نیز براساس آیة شریفة «سبحان الله عما یصفون الّا عباد الله المخلصین» (صافات/160-159) تنها به اینان اجازة توصیف خویشتن را داده است.