مسعود امید
چکیده
کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم در عین برخورداری از آشکارگری و سادگی در بیان مواضع معرفت شناختی خود حاوی عمق و غنای قابل توجهی است و از همین رو نیازمند بازخوانی و بازسازی های مستمر در گذر زمان است. در همین راستا، در این مقاله طی بازخوانی این اثر مهم، به پی جویی برخی دعاوی و مبادی دیدگاه مختار این کتاب برآمده و این نتیجه حاصل می شود که آنچه ...
بیشتر
کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم در عین برخورداری از آشکارگری و سادگی در بیان مواضع معرفت شناختی خود حاوی عمق و غنای قابل توجهی است و از همین رو نیازمند بازخوانی و بازسازی های مستمر در گذر زمان است. در همین راستا، در این مقاله طی بازخوانی این اثر مهم، به پی جویی برخی دعاوی و مبادی دیدگاه مختار این کتاب برآمده و این نتیجه حاصل می شود که آنچه معرفت شناسی رئالیستی، در این کتاب و برخی کتب همسو تحت عنوان جهت داری ذاتی و فطری و لوازم آن از آن گریزان بود به نوعی دیگر و از جانب برخی مبادی و دعاوی مغفول، دامنگیر خود آن شده است. برخی از این عناصر که برای این دیدگاه می تواند دشواری های جدی به بار بیاورد و حتی بدان رنگ غیر رئالیستی بزند عبارتند از: 1. قوای ادراکی 2. ادراک ریاضی 3. وجود خاصیت ذاتی برای ذهن 4. ذهن اصالت ماهیتی. این دشواری ها ناشی از فقدان توجه جدی به مساله زمینه های موثر بر ادراک و ارزیابی معرفت شناختی آنهاست که خود دشواری دیگری را در پی خواهد داشت. این مقاله امیدوار است تا با طرح چنین مبحثی اسباب طرح پرسش و زاویه جدیدی را فراهم آورده باشد.