نوشین شاهنده؛ حسینعلی نوذری
دوره 9، شماره 35 ، مهر 1392، ، صفحه 35-60
چکیده
باور "آدورنو" به نقشهایی که هنر میتواند در بسترهای مختلف زندگی انسان ایفا کند، متفاوت از جزماندیشیهایی است که فرهنگ و فلسفة سنتی تاکنون آن را بهمثابه کارکردهایی برای هنر در نظر گرفته است. به اعتقاد آدورنو، مهمترین کارکرد و نقشی که هنر میتواند داشته باشد، کارکرد «انتقادی» و نقش «رهاییبخشی» آن در راستای ...
بیشتر
باور "آدورنو" به نقشهایی که هنر میتواند در بسترهای مختلف زندگی انسان ایفا کند، متفاوت از جزماندیشیهایی است که فرهنگ و فلسفة سنتی تاکنون آن را بهمثابه کارکردهایی برای هنر در نظر گرفته است. به اعتقاد آدورنو، مهمترین کارکرد و نقشی که هنر میتواند داشته باشد، کارکرد «انتقادی» و نقش «رهاییبخشی» آن در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب است. از همینرو، باور او به نظریة انتقادیِ هنر دربارة جامعه و نقش هنر در تغییر آگاهی اجتماعی به آن چیزی باز میگردد که وی آن را «محتوای معطوف به حقیقت» هنر و اثر هنری مینامد. مهمترین چالشی که آدورنو را برای این نقد و تفحص برمیانگیزد، پرسش از رابطۀ «هنر» و «حقیقت» و نیز نقش اجتماعی و کارکرد معرفتیای است که هنر میتواند داشته باشد. در این مقاله، برخی از مهمترین و اصلیترین ایدهها و مفاهیم اندیشهورزی آدورنو بهمنظور روشنتر شدن موضوع «محتوای معطوف به حقیقت هنر»، در کتاب نظریة زیباشناختی وی، مورد بحث قرار میگیرد.
احمد علی حیدری
چکیده
نگارنده در این مقاله ابتدا به مختصات فهم هنری که خصائصی ممتاز دارد اشاره کرده و کوشیده است به پرسش «هنر چیست؟» پاسخی در خور عرضه کند. از آنجا که پاسخ مذکور متضمن مؤلفة ارزش در تعریف هنر است، وی بهاختصار به جایگاه ارزش در تلقی متفکران صاحبنامی چون کانت، هگل، آدورنو و هیدگر میپردازد و سپس به این جمعبندی میرسد که تلقی هنری ...
بیشتر
نگارنده در این مقاله ابتدا به مختصات فهم هنری که خصائصی ممتاز دارد اشاره کرده و کوشیده است به پرسش «هنر چیست؟» پاسخی در خور عرضه کند. از آنجا که پاسخ مذکور متضمن مؤلفة ارزش در تعریف هنر است، وی بهاختصار به جایگاه ارزش در تلقی متفکران صاحبنامی چون کانت، هگل، آدورنو و هیدگر میپردازد و سپس به این جمعبندی میرسد که تلقی هنری هیدگر بهرهمند از ویژگیهایی است که با استمداد از آن میتوان زمینههایی مناسب فراهم آورد از برای پیوند و مذاکره میان بدیلهای مختلفی که دربارة ارزش هنر و آثار هنری فلسفهپردازی کردهاند و احیاناً آراءشان بهدشواری قابل جمعاند.