علیرضا فرجی
چکیده
هوسرل در روش پدیدارشناسی دریچهای نوین را به بحث تجربه میگشاید که به واسطه تعریف نوین شناخت و در راستای پیشگیری از خطای فلاسفه پیشین -به ویژه تجربهباوران کلاسیک- صورت گرفته است؛ به نحوی که شناخت، دیگر مبتنی بر تجارب بیواسطه از جهان نیست، بلکه بر پایه تجارب التفاتی که بر شهود بیواسطه ابژهها تکیه دارد، صورت میپذیرد. پیامد ...
بیشتر
هوسرل در روش پدیدارشناسی دریچهای نوین را به بحث تجربه میگشاید که به واسطه تعریف نوین شناخت و در راستای پیشگیری از خطای فلاسفه پیشین -به ویژه تجربهباوران کلاسیک- صورت گرفته است؛ به نحوی که شناخت، دیگر مبتنی بر تجارب بیواسطه از جهان نیست، بلکه بر پایه تجارب التفاتی که بر شهود بیواسطه ابژهها تکیه دارد، صورت میپذیرد. پیامد این برداشت، دستیابی به تجربه زنده است. بنابراین، برای هوسرل، شناخت جهان پیرامون مبتنی بر زیستههایی است که بر حیث التفاتی آگاهی استوارند. سخن گفتن از این جهان التفاتی در اندیشه هوسرل به واسطه معانی ایدئال صورت میگیرد و این دسته از معانی حول محور یک خوداستعلایی قرار دارند که مرکز کنشها و حالات التفاتی است. بنابراین، تحلیل کنش گفتاری این «خود» به شکل معناشناختی و بر پایه منطق استعلایی صورت میپذیرد و از نگرش نحوی جداست. هوسرل این تغییر جدید را در راستای تحویل بردن سوژه استعلایی به جهان اینترسابجکتیو صورت میدهد. در این پژوهش، هدف ما این است که چگونگی تاثیر معناشناسی منطقی بر گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو را مورد تحلیل قرا دهیم.
نرگس زرگر
چکیده
ملاصدرا میان گفتار و نوشتار تفاوت جوهری نمیبیند. با تمایز برتری گفتار خداوند بر متنِ او از گفتارِ انسان نسبت به نوشتار او، به این نتیجه میرسیم که بر اساس تبیین ملاصدرا از ماهیت و فرآیند زبان، نوشتار انسان عادی بر گفتار او، بدون لحاظِ موارد استثنایی، برتری دارد. با معیار «دوری یا نزدیکی به حقیقت» دربارۀ گفتار و نوشتار انسان، ...
بیشتر
ملاصدرا میان گفتار و نوشتار تفاوت جوهری نمیبیند. با تمایز برتری گفتار خداوند بر متنِ او از گفتارِ انسان نسبت به نوشتار او، به این نتیجه میرسیم که بر اساس تبیین ملاصدرا از ماهیت و فرآیند زبان، نوشتار انسان عادی بر گفتار او، بدون لحاظِ موارد استثنایی، برتری دارد. با معیار «دوری یا نزدیکی به حقیقت» دربارۀ گفتار و نوشتار انسان، دو مشکلِ دریافت حقیقت و تبدیل حقیقت به اعتبار فراروی ماست. تلقی برتری گفتار بر نوشتار انسان، شنونده را در زمانِ گفتار نگاه می دارد و آشکار بودن قصد گوینده از گفتار، شنونده را وادار به ایستایی در همان معنای ظاهر میکند. در حالی که نوشتار از پویایی بیشتری برخوردار بوده و به خواننده اجازه تحلیل لایه های بطون متن را می دهد. دو اصل در فرآیند زبان با تبیین ملاصدرا فهمیده میشود: 1. تعقل پیش از سخن گفتن/نوشتن 2. تجزیه و تحلیل عقلانی هر متن یا سخن توسط مخاطب.