فلسفه
سید مرتضی حسینی؛ پروین نبیان
چکیده
هدف این مقاله بررسی معرفتشناختی تجربه دینی از دیدگاه رودولف اتو است که در آن، با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی عینیت و فرا عقلانی بودن تجربه دینی پرداخته شده است. اتو با رویکردی پدیدارشناسانه و تفکیک نومن از فنومن و ابداع واژهای به نام امر مینوی (The numinous)، بر فرا عقلانی بودن این تجربه تأکید میکند. او با بیان عناصر موجود در تجربه ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی معرفتشناختی تجربه دینی از دیدگاه رودولف اتو است که در آن، با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی عینیت و فرا عقلانی بودن تجربه دینی پرداخته شده است. اتو با رویکردی پدیدارشناسانه و تفکیک نومن از فنومن و ابداع واژهای به نام امر مینوی (The numinous)، بر فرا عقلانی بودن این تجربه تأکید میکند. او با بیان عناصر موجود در تجربه امر مینوی بیان میکند که این عناصر ضرورتاً متوجه متعلّق خود هستند هرچند این متعلّق مبهم باشد و به ساختار فاهمه وارد نشود. وی به پیروی از کانت با تقسیم عالم واقع به دو بخش قابلادراک و غیرقابل ادراک، امر مینوی را مفهومی غیر ادراکی و به معنای دسترسناپذیربودن حقیقت امر مینوی میداند.اتو حقیقت ادیان ابراهیمی را از سنخ تجربه دانسته که میتواند برانگیختهشده و تجلّی یابد و منظور از وحدت ادیان این است که تجربه دینی در طول تاریخ حقیقتی واحد دارد که به شکلهای گوناگون متجلّی شده است. اتو، وحی در ادیان ابراهیمی را تجلّی و حضور خداوند بر پیامبران دانسته و بر این باور است که تبعیّت از سبک زندگی پیامبران (فعل، قول و تقریر نبی) که محصول این تجربه است باعث میشود ما خود از طریق شهود و احساس، حضور خداوند را دریابیم.
مهدی زمانی؛ رضا تقیان ورزنه
دوره 11، شماره 43 ، مهر 1394، ، صفحه 97-112
چکیده
جان راولز و ریچارد مروین هیر در دیدگاههای فرااخلاقی خود که به ترتیب با عنوانهای: «اعتبارگرایی» و «توصیهگرایی» شناخته میشوند، از موضعی ضد واقعگرایانه به نقد دیدگاه سنتی دربارهی عینیت پرداختهاند. هردو اندیشمند وجود حقایقی اخلاقی که مستقل از فاعل اخلاقی در عالم خارج وجود داشته باشد را انکار مینمایند؛ و ...
بیشتر
جان راولز و ریچارد مروین هیر در دیدگاههای فرااخلاقی خود که به ترتیب با عنوانهای: «اعتبارگرایی» و «توصیهگرایی» شناخته میشوند، از موضعی ضد واقعگرایانه به نقد دیدگاه سنتی دربارهی عینیت پرداختهاند. هردو اندیشمند وجود حقایقی اخلاقی که مستقل از فاعل اخلاقی در عالم خارج وجود داشته باشد را انکار مینمایند؛ و با شهودگرایی به عنوان نمایندهی این تلقی از عینیت مخالفت میورزند. در عین حال این دو اندیشمند خود را معتقد به عینیت اصول اخلاقی معرفی میکنند. به اعتقاد آنان قابلیت صدق و کذب، تعمیمپذیری و امکان استدلال اخلاقی از شرایط لازم عینیت در اخلاق هستند و نظریات آنان این شرایط را برآورده میسازد. این شرایط در نظریهی راولز از طریق نقش کلیدی «بیطرفی» و «انصاف» و در نظر هیر با تأکید بر «فرض خویشتن در موقعیت دیگران» حاصل میگردد. بدینسان آنان برای گریز از «سوبژکتیویسم» از مفهوم دیگری از عینیت دفاع میکنند که ویژگی اصلی آن کلیت و همگانی بودن است؛ و در اندیشههای کانتی ریشه دارد. هر چند این دو دیدگاه ضد واقعگرایانه هستند اما نظریهی راولز شناختگرایانه و توصیفگرایانه است و در مقابل هیر از ناشناختگرایی و توصیفناگروی دفاع میکند. هدف گفتار حاضر پژوهش در موارد تشابه و اختلاف این دو دیدگاه در موضوع عینیت در اخلاق است.
اعلی تورانی؛ فاطمه دلشاد
چکیده
این مقاله در صدد نشان دادن عینیت وجود زمان از دیدگاه ابنسینا و کانت است. به این منظور، ابتدا دیدگاه این دو فیلسوف دربارۀ کلیات بررسی شده و چگونگی اخذ کلیات از امور حسی و خارجی که نشاندهندۀ اتصاف خارجی مفاهیم کلی است، بیان شده است. سپس، عینیت زمان و به دنبال آن چیستی زمان از دیدگاه این دو فیلسوف شرح داده شده است. زمان بر اساس تعریف ...
بیشتر
این مقاله در صدد نشان دادن عینیت وجود زمان از دیدگاه ابنسینا و کانت است. به این منظور، ابتدا دیدگاه این دو فیلسوف دربارۀ کلیات بررسی شده و چگونگی اخذ کلیات از امور حسی و خارجی که نشاندهندۀ اتصاف خارجی مفاهیم کلی است، بیان شده است. سپس، عینیت زمان و به دنبال آن چیستی زمان از دیدگاه این دو فیلسوف شرح داده شده است. زمان بر اساس تعریف ابنسینا، از جملة ادراکات حقیقی و بر اساس تعریف کانت، از جملة مفاهیم ترکیبی پیشینی است. با توجه به تعریف ادراکات حقیقی و همچنین بر اساس تعریف مفاهیم ترکیبی پیشینی که محل تلاقی امور عینی با امور ذهنی است، عینیت زمان قابل اثبات میباشد. همچنین در این مقاله به مقولات مرتبط با زمان، از جمله مسبوق بودن حوادث به ماده و زمان و نیز جوهریت زمان اشاره شده است.