عبدالله نصری
چکیده
در علم اخلاق، با مجموعهای از بایدها و نبایدها سر و کار داریم. تحلیل چیستی این بایدها و نبایدها، برعهدة فلسفة اخلاق یا فرا اخلاق است، یعنی اینکه بایدها از کدام دسته از مفاهیم فلسفی هستند؟ از معقولات اوّلی هستند، یا معقولات ثانی فلسفی یا از اعتباریات؟ بهعلاوه، تحلیل قضایای اخلاقی و اینکه این دسته از قضایا را میتوان به قضایای اخباری ...
بیشتر
در علم اخلاق، با مجموعهای از بایدها و نبایدها سر و کار داریم. تحلیل چیستی این بایدها و نبایدها، برعهدة فلسفة اخلاق یا فرا اخلاق است، یعنی اینکه بایدها از کدام دسته از مفاهیم فلسفی هستند؟ از معقولات اوّلی هستند، یا معقولات ثانی فلسفی یا از اعتباریات؟ بهعلاوه، تحلیل قضایای اخلاقی و اینکه این دسته از قضایا را میتوان به قضایای اخباری ارجاع داد یا نه، یکی دیگر از مسائل مهم فلسفة اخلاق است. پرسش هیوم در مورد رابطة هست و بایدها نیز، از جمله مباحث فرا اخلاق است که فیلسوفان را درگیر پاسخگویی کرده است. برخی از فیلسوفان معاصر اسلامی، چون علامه طباطبائی، مرتضی مطهری، محمدتقی مصباح و حائری، از جمله متفکرانی هستند که در باب پرسشهای فوق به بحث و بررسی پرداختهاند. در این میان، حائری آراء خاص خود را دارد. از جمله آنکه همة بایستیهای اخلاقی را به هستیها ارجاع میدهد، یعنی بایستیها را به وجوب بالغیر تفسیر میکند. حائری در این زمینه با علامه طباطبائی وجه اشتراک خاصی دارد، همانگونه که با مصباح نیز از جهتی وجه اشتراک و از جهت دیگر اختلاف نظر دارد. دیدگاههای علامه طباطبایی، مصباح و حائری از تحلیل بایستیها، مورد نقد صادق لاریجانی قرار گرفته که در این مقاله به تحلیل آراء وی پرداخته شده است. دیدگاه هیوم در باب رابطة هست و باید، مربوط به دو مطلب مهم در منطق صورت است که حائری با تفکیک آنها از یکدیگر، آراء خاص خود را در این زمینه بیان کرده است