محسن باقرزاده مشکی باف
چکیده
در این مقاله پسازآنکه نگارنده به لحاظ نظری به بررسی رخدادهای سیاسی- اجتماعی و چگونگی تکوین نظریه جامعه مدنی پرداخت به سراغ فهم و بررسی تکوین اراده عمومی در جامعه مدنی و دولت و دیالکتیک میان آنها در اندیشه سیاسی هگل میرود. هگل نخستین فیلسوف تاریخ فلسفه است که بهطور آگاهانه جایگاهی استراتژیک برای جامعه مدنی قائل میشود؛ و از ...
بیشتر
در این مقاله پسازآنکه نگارنده به لحاظ نظری به بررسی رخدادهای سیاسی- اجتماعی و چگونگی تکوین نظریه جامعه مدنی پرداخت به سراغ فهم و بررسی تکوین اراده عمومی در جامعه مدنی و دولت و دیالکتیک میان آنها در اندیشه سیاسی هگل میرود. هگل نخستین فیلسوف تاریخ فلسفه است که بهطور آگاهانه جایگاهی استراتژیک برای جامعه مدنی قائل میشود؛ و از طریق سه عنصر اساسی یعنی نظام حقوقی، پلیس و اصناف و اتحادیهها و همچنین با بررسی طبقات که برای نخستین بار تمامی آنها در خدمت جامعهمدنی است به تکوین اراده جزئی در جهت شکلگیری اراده عمومی گام برمیدارد؛ و از طریق نظریه نهادها نهتنها میتواند به ابژکتیو کردن اراده انتزاعی انسان دست یابد بلکه به نخستین مرحله توضیح کلی منحصر در فرد دست مییابد. در اینجا هگل به بحث درباره دولت میپردازد. هگل با ورود به بخش دولت بهسرعت این ساحت را بر اساس سه اصل موضوعه امر ارگانیک در برابر امر مکانیکی، مصلحت عمومی در برابر منفعت شخصی و درنهایت تقدم کلی بر جزئی از جامعه مدنی مجزا میسازد؛ و درنتیجه با تقدم دولت بر جامعه مدنی به معنای خاص خودش، اراده عمومی را حقیقت اراده جزئی، اخلاق و حیات اخلاقی قلمداد میکند.