مهدی اسدی
چکیده
ابنسینا میگوید اگر علمی دربارهی گذشته یا آینده داشتهباشیم، چنین علمی بالقوه مضاف به خارج است ولی معنای «بالقوه» را مشخص نمیکند. نشان میدهیم اگر این دیدگاه «بالقوه»ی ابنسینا را به معنای بالقوه بودن متعلق صدق بگیریم و سپس آنرا به علل مادی ارجاع دهیم میتوان با اصلاح و بازسازی فراوان به نوعی راهحل کلگروانهی ...
بیشتر
ابنسینا میگوید اگر علمی دربارهی گذشته یا آینده داشتهباشیم، چنین علمی بالقوه مضاف به خارج است ولی معنای «بالقوه» را مشخص نمیکند. نشان میدهیم اگر این دیدگاه «بالقوه»ی ابنسینا را به معنای بالقوه بودن متعلق صدق بگیریم و سپس آنرا به علل مادی ارجاع دهیم میتوان با اصلاح و بازسازی فراوان به نوعی راهحل کلگروانهی حداقلی درخوری رسید: متعلق صدق یک امر آتی همهی علل مادی و اعدادی آن است در زمان حاضر و متعلق صدق یک امر گذشته همهی آثار و معلولهای مادی آن است در زمان حاضر. این راهحل کلگروانهی حداقلی را از راه ترجح بلامرجح و مقایسه با تعریف رسمی ابنسینا و مقایسه با «حصول تمیز با همهی اسباب و علل» در عبارات ابنسینا و مقایسهی اعتبار راهحل کلگروانهی حداقلی با علم به گذشته و آینده در حالت عادی (یعنی بدون لحاظ دشوارهی حیثالتفاتی به عدم) نشان خواهیمداد. در پایان هم به میزان مطابقت مطابِق و مطابَق در چنین راهحلی اشاره میکنیم و هم نشان میدهیم که راهحل کلگروانهی حداقلی خارج از نظام سینوی نیز میتواند پذیرفتنی باشد و لزومی ندارد تقسیمبندی قدما در مورد علل اربعه و مباحثی چون هیولی و قوه را نیز بپذیریم.
مهدی اسدی
چکیده
در این نوشتار به بررسی دیدگاه ابنسینا دربارۀ دشوارۀ حیث التفاتی و صدق خبر در مورد گذشته و آینده می-پردازیم، که در آن متعلَّق معرفت وجود ندارد. نشان خواهیم داد که پیوند شدیدی بین حیث التفاتی مشهور علم و صدق خبر وجود دارد و ما میتوانیم در مشخص کردن دیدگاه ابنسینا از هر دو بحث یاری جوییم. سپس به تعارضی در حیث التفاتی نزد ابنسینا ...
بیشتر
در این نوشتار به بررسی دیدگاه ابنسینا دربارۀ دشوارۀ حیث التفاتی و صدق خبر در مورد گذشته و آینده می-پردازیم، که در آن متعلَّق معرفت وجود ندارد. نشان خواهیم داد که پیوند شدیدی بین حیث التفاتی مشهور علم و صدق خبر وجود دارد و ما میتوانیم در مشخص کردن دیدگاه ابنسینا از هر دو بحث یاری جوییم. سپس به تعارضی در حیث التفاتی نزد ابنسینا اشاره میکنیم: در علم به معدومهای مثل زمان آینده، او نخست میگوید صورت ذهنیای که از آن معدومها در ذهن داریم نسبتی با واقع ندارند ولی سپس همانجا بیدرنگ، به اثبات چنین نسبتی میپردازد! ما میکوشیم تا جایی که امکان دارد به حل این تعارض بپردازیم و در پایان میزان کارایی دیدگاه(های) ابنسینا؛ یعنی ذهنی محض بودن و بالقوهبودن علم، دربارۀ این معدومها را مشخص بکنیم.