احمد عسگری؛ مائده اسلاملو
چکیده
چکیده: بررسی موضوع خطا در کنار موضوع معرفت برای افلاطون اهمیت بسیاری دارد و در چارچوب تعریف معرفت به باور درست در ثئایتتوس به دنبال تبیین امکان باور خطاست. او به منظور تبیین موضوع باور خطا پیشنهاداتی را ارائه میکند. دو پیشنهاد او که یکی مبتنی بر مفاهیم دانستن- ندانستن است و دیگری مبتنی بر مفاهیم بودن- نبودن، دو معما برای باور خطا ...
بیشتر
چکیده: بررسی موضوع خطا در کنار موضوع معرفت برای افلاطون اهمیت بسیاری دارد و در چارچوب تعریف معرفت به باور درست در ثئایتتوس به دنبال تبیین امکان باور خطاست. او به منظور تبیین موضوع باور خطا پیشنهاداتی را ارائه میکند. دو پیشنهاد او که یکی مبتنی بر مفاهیم دانستن- ندانستن است و دیگری مبتنی بر مفاهیم بودن- نبودن، دو معما برای باور خطا پیش رو قرار میدهد و او برای تببین باور خطا در ادامه سه راه حل ارائه میکند. هر یک از این پیشنهادها به دقت بررسی میشود اما تمامی طرق بینتیجه باقی میماند و تلاشها به جایی نمی-رسد. افلاطون در این جا در صدد است نشان دهد استناد و اتکای صرف بر جزئیات به عنوان متعلَّقات معرفت حقیقی منجر به عدم امکان تبیین باور خطا میشود. در این مقاله ابعاد مختلف موضوع باور خطا تحلیل و بررسی میشود تا به نظریات افلاطون در رساله ثئایتتوس دست یابیم. * * *
احمد عسگری؛ مائده اسلاملو
چکیده
بررسی موضوع «خطا» در کنار موضوع معرفت برای افلاطون اهمیت بسیاری دارد و در چارچوب تعریف معرفت به باور درست در ثئایتتوس به دنبال تبیین امکان باور خطاست. او پیشنهادهایی را به منظور تبیین موضوع باور خطا ارائه میکند. دو پیشنهاد او که یکی مبتنی بر مفاهیم دانستنـ ندانستن، و دیگری مبتنی بر مفاهیم بودنـ نبودن است، دو معما برای باور ...
بیشتر
بررسی موضوع «خطا» در کنار موضوع معرفت برای افلاطون اهمیت بسیاری دارد و در چارچوب تعریف معرفت به باور درست در ثئایتتوس به دنبال تبیین امکان باور خطاست. او پیشنهادهایی را به منظور تبیین موضوع باور خطا ارائه میکند. دو پیشنهاد او که یکی مبتنی بر مفاهیم دانستنـ ندانستن، و دیگری مبتنی بر مفاهیم بودنـ نبودن است، دو معما برای باور خطا پیش رو مینهد. در ادامه، او سه راه حل برای تبیین باور خطا ارائه میکند. هر یک از این پیشنهادها به دقت بررسی میشود، اما تمام طرق بینتیجه باقی میماند و تلاشها به جایی نمیرسد. در اینجا، افلاطون درصدد است که نشان دهد استناد و اتکای صرف بر جزئیات به عنوان متعلَّقات معرفت حقیقی، منجر به عدم امکان تبیین باور خطا میشود. در این مقاله، ابعاد مختلف موضوع باور خطا تحلیل و بررسی میشود تا به نظریات افلاطون در رسالة ثئایتتوس دست یابیم.
احمد عسگری؛ سینا سالاری خرم
چکیده
فارغ از باب دوم کتابالحروف که به سیر تکوین زبان و صنایع قیاسی میپردازد، دو باب اول و سوم عمدتا به توضیح در خصوص معانی حروف فلسفی اختصاص یافته است. به نظر میرسد این ساختار اتفاقی نبوده و حکایت از برنامه فراهستشناختی الحروف دارد. ابتدا با طرح مسئلهای فراهستشناسانه در خصوص نسبت میان جهان، تمثل جهان و زبان، نشان میدهیم ...
بیشتر
فارغ از باب دوم کتابالحروف که به سیر تکوین زبان و صنایع قیاسی میپردازد، دو باب اول و سوم عمدتا به توضیح در خصوص معانی حروف فلسفی اختصاص یافته است. به نظر میرسد این ساختار اتفاقی نبوده و حکایت از برنامه فراهستشناختی الحروف دارد. ابتدا با طرح مسئلهای فراهستشناسانه در خصوص نسبت میان جهان، تمثل جهان و زبان، نشان میدهیم که فارابی قائل به کفایت زبان طبیعی برای تمثل اندیشههای مابعدالطبیعی نیست، این بینش در مسئله نسبت میان موجود و وجود پررنگ میشود و فارابی را بر آن میدارد که منطق خاصی برای موجود وضع کند. در آخر با تکیه بر باب دوم الحروف روشن میشود که فارابی به نیاز برای زبانی مختص به مابعدالطبیعه تصریح دارد؛ اما دغدغۀ او در سطح نظر باقی نمیماند و منطقی خاص، شامل نحو و سمانتیکی ویژه، برای مابعدالطبیعه بسط میدهد. او مابعدالطبیعه را علم به امور فرامقوله میداند. اگر بخواهیم این امور مابعدالطبیعی را بهطریق درست تعبیر کنیم، به نظر فارابی باید بهصورت حروف نحوی بیان شوند.