محمدعلی عباسیان
چکیده
مسائل گتیه موارد یا نمونههایی هستند که از مواجهه با تحلیل JTB معرفت، به مثابه باور صادق موجه که p، میگریزند. بنا بر نظریة JTB معرفت، S میداند که p، اگر فقط: الف) یک گزارة صادق وجود داشته باشد؛ ب) S باور داشته باشد که p صادق است؛ ج) S در باور به اینکه p، موجه باشد. مسائل گتیه بیان می-کنند که این سه شرط (الف تا ج) برای تبیین اینکه معرفت چیست کافی ...
بیشتر
مسائل گتیه موارد یا نمونههایی هستند که از مواجهه با تحلیل JTB معرفت، به مثابه باور صادق موجه که p، میگریزند. بنا بر نظریة JTB معرفت، S میداند که p، اگر فقط: الف) یک گزارة صادق وجود داشته باشد؛ ب) S باور داشته باشد که p صادق است؛ ج) S در باور به اینکه p، موجه باشد. مسائل گتیه بیان می-کنند که این سه شرط (الف تا ج) برای تبیین اینکه معرفت چیست کافی نیستند، چرا که احتمالاً موارد نقضی هستند که هرچند مصداق باور صادق موجهاند اما معرفت تلقی نمیشوند. اکثر معرفتشناسان تسلیم نتیجهگیری گتیه شدهاند، بنابراین تلاش کردهاند تا نظریة دیگری را برای معرفت ارائه کنند. بسیاری از این معرفتشناسان سعی کردهاند تا شرط چهارمی را به شروط لازم سهگانه پیشین (الف تا ج) بیفزایند، تا تعریفی مقاوم در برابر اشکالات گتیه از معرفت به دست آورند. یکی از این تدابیر شرط چهارم را اینگونه تعریف میکند: د) توجیه معرفتی برای صدق یک باور، تکذیبپذیر نیست. و تبیین خطمشی دیگری از آن شرط چنین است: د´) توجیه معرفتی برای صدق یک باور، لغوپذیر نیست. به نظر این مقاله هیچیک از این دو خطمشی نمینوانند مشکل گتیه را رفع کنند، زیرا هر کدام از دو اندیشة (د) و (د´) خود دچار مشکل گتیه هستند.
محمدعلی عباسیان
چکیده
سنت حاکم بر معرفت شناسی مدعی است که شواهد یا دلایل معرفتی، یعنی شواهد یا دلایلی که باعث میشوند شخص با تکیه بر آنها به اعتقاد به قضیهای صادق رهنمون شود، برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای شخص کافی هستند. اما به نظر این جانب وجود مشکلی ویرانگر در معرفت شناسی، به نام «مشکل گتیه»، حاکی از آن است که ملاحظه شواهد و دلایل معرفتی ...
بیشتر
سنت حاکم بر معرفت شناسی مدعی است که شواهد یا دلایل معرفتی، یعنی شواهد یا دلایلی که باعث میشوند شخص با تکیه بر آنها به اعتقاد به قضیهای صادق رهنمون شود، برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای شخص کافی هستند. اما به نظر این جانب وجود مشکلی ویرانگر در معرفت شناسی، به نام «مشکل گتیه»، حاکی از آن است که ملاحظه شواهد و دلایل معرفتی صرف و تکیه بر آنها، به تنهایی برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای کافی نیست. و همانگونه که ناخودآگاه مورد اذعان معرفت شناسی رایج قرار گرفته است، اصول روانشناختی – جامعه شناختی عمل شناسی نقشی غیرقابل انکار در تقویم و تنظیم رفتار معرفتی فرد به عهده دارند. این بدان معنی است که معرفت شناسی وابسته، و حتی نیازمند، عمل شناسی است.