عباس یزدانی
چکیده
آیا باور به خدا مستلزم استدلالهایی در باب الهیات طبیعی است که به طور عقلانی توجیه شده باشند؟ برخی معرفتشناسان «اصلاحشده» بر این باورند که استدلالهای الهیات طبیعی میتوانند باورهای خداپرستانه را تأیید و تحکیم کنند، آنها ادعا میکنند که از آنجا که هیچ یک از استدلالهای خداپرستانة سنتی صادق نبوده است، نمیتوان باورهای ...
بیشتر
آیا باور به خدا مستلزم استدلالهایی در باب الهیات طبیعی است که به طور عقلانی توجیه شده باشند؟ برخی معرفتشناسان «اصلاحشده» بر این باورند که استدلالهای الهیات طبیعی میتوانند باورهای خداپرستانه را تأیید و تحکیم کنند، آنها ادعا میکنند که از آنجا که هیچ یک از استدلالهای خداپرستانة سنتی صادق نبوده است، نمیتوان باورهای خداپرستانه را تأیید یا تحکیم کرد. با وجود این، در این مقاله بحث خواهم کرد به رغم اینکه باور به خدا به درستی امری بنیادین است، این باور – دست کم در برخی شرایط – هنوز نیازمند شواهد و استدلالهایی در باب الهیات طبیعی است. از این رو، وجود الهیات طبیعی در برخی متون گریزناپذیر است. بحث من این است که به رغم برخی مخالفتهای ایرادشده، اندیشمندان «اصلاحشده» نوعی از الهیات طبیعی را تصدیق میکنند. همچنین استدلال خواهم کرد که گفتن این امر درست نیست که همة استدلالهای خداپرستانه ناقص و بیاستفادهاند؛ همچنان که خواهیم دید، برخی از این استدلالها میتوانند شاهد کافی و بسندهای برای باورهای خداپرستانه باشند. بنابراین، میان اساسِ باور به خدا و استدلال-های استنتاجی الهیات طبیعی مغایرتی وجود نخواهد داشت.