موسی دیباج
چکیده
در نظریه کانت مکان و زمان شرط و ممهد نسبت اشیا با یکدیگر (Verhaltnis) در مکان (و زمان) است، اما همچنین مکان (و زمان) با ما نسبت و رابطهای (Beziehung) دارد که غیر از نسبت و رابطه اول است. ما در این تحقیق بیان خواهیم کرد که چنانچه نسبت اشیاء با یکدیگر در مکان، نسبت و رابطهای صرفاً مکانی باشد، کانت باید به اصالت مکان پیش از نسبت مکان با ما و نیز اصالت ...
بیشتر
در نظریه کانت مکان و زمان شرط و ممهد نسبت اشیا با یکدیگر (Verhaltnis) در مکان (و زمان) است، اما همچنین مکان (و زمان) با ما نسبت و رابطهای (Beziehung) دارد که غیر از نسبت و رابطه اول است. ما در این تحقیق بیان خواهیم کرد که چنانچه نسبت اشیاء با یکدیگر در مکان، نسبت و رابطهای صرفاً مکانی باشد، کانت باید به اصالت مکان پیش از نسبت مکان با ما و نیز اصالت مفهوم مکان پیش از مفهوم زمان اقرار نماید. این تحقیق متضمن مطالعه متنی از نقد عقل محض کانت است که در تعقیب دیگر تحقیقات درباره مسئله جوهریت مکان – آنچنان که در عرشیه مکانیه و فریده مکانیه ظاهر شده است - میآید. مکان از طریق تجربه روابط پدیدارهای مکانی ظاهر نمیشود، بلکه بازنمایی مکان امکان تجربه مذکور را میسر میسازد و یقین ما به واقعیت مکان نسبتی با شناسایی تجربی ندارد و ما بی هیچ تجربهای پیشاپیش در مکان گرفتار هستیم. کانت باید مکان را مطلقاً بیرونی لحاظ کند، زیرا خود وی بیرون بودن اشیاء از من را به معنای مکانی آن بازگردانده است، بدین معنی که مکان غیر از آنچه که در صورت محض در دسترس فاهمه است، خود از جایی است که بالاصاله از من شناسا متمایز و جداست و اعتبار آن ورای اعتبار شناسایی و فاهمه ما از مکان است. اما برای کانت، مکان صرفاً شرط ظهور اشیائی است که در خارج بر ما ظاهر میگردد، گرچه نسبتی با تعینات مربوط به اشیاء فی نفسه ندارد. بدین ترتیب، میتوان پرسید که پس کجاست آن مکانی که مکان اشیاء فی نفسه است. ما هیچ دلیل ایجابیای از جانب کانت مبنی بر نفی مکان فی نفسه حامل اشیاء نداریم و این امر که مکان یکی از ویژگیهای شیء فی نفسه نیست، بدین معنی نیست که شیء فی نفسه در مکان نیست. به نظر ما عبارات کانت در مرز تصدیق مکان به مثابه جوهر است. چنانچه مکان همچون امر داده شده، پیشینی باشد، هیچگاه به ویژگی شیء فی نفسه تقلیل نمییابد و شیء فی نفسه به مثابه جوهر در مکان با جوهر مکان مواجهه و مناسبتی ندارد. اما چنانچه نپذیریم که مکان جایی است که اشیاء فی نفسه در آناند، پس این اشیاء فی نفسه در کجا هستند؟