2024-03-28T13:22:35Z
https://wph.atu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1317
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
بررسی تطبیقی عاملیت آدمی در نظریهای اسلامی در باب عمل و نظریه انتقادی هابرماس
خسرو
باقری
زهره
خسروی
در مقاله حاضر، نظر بر آن است که انسان در دیدگاه اسلامع بهطور اساسی بر حسب مفهوم عاملیت، قابل صورت بندی است. عمل و عاملیت آدمی در این دیدگاه، مبتنی بر سه پایه اصلی است که از آنها به عنوان مبانی شناختی، گرایشی و ارادی سخن میرود. دیدگاه عاملیت با این توضیح، به منزله سخت هستهای است که باید در هر گونه نظریه پردازی روان شناختی، جامعه شناختی و نظیر آن، مورد اعتنای اساسی قرار گیرد. البته، سخن گفتن از رفتارهای اضطراری در فرد یا پیش بینی ناپذیری نتایج اعمال درهم تنیده افراد در حالت اجتماعی، با دیدگاه عاملیت آدمی در نظریه اسلامی عمل قابل جمع است؛ مشروط بر آنکه سخت هسته مذکور، در بنیاد پذیرفته شده باشد. دیدگاه هابرماس نیز عاملیت آدمی را مورد توجه جدی قرار داده است. در نظریه وی، دو الگوی عمل قصدی – عقلانی و عقلانیت کارکردی در سیستم مطرح است. این دو الگو منجر به قبول دو دستگاه مفهومی و دو سبک روش شناختی در بررسی وی گردیده است. ویژگیهای این دو دستگاه مفهومی و سبک روش شناختی، مانع از آن میشود که بتوان میان آنها پیوستگی قائل شد. این از آنرو است که تغییر منظر از «دیدگاه بازیگر» به «دیدگاه تماشاگر»، کیفیت موضوع مورد مطالعه را هم تغییر میدهد در مقایسه دو دیدگاه باید گفت که دیدگاه هابرماس در مورد تبیین سیبرنتیکی سیستم اجتماعی، نمونهآی از تبیینی است که اساساً مبتنی بر مفروضاتی متفاوت با انسان شناسی اسلامی است. این از آنرو است که تبیین سیبرنتیکی، به نحوی که هابرماس اظهار میکند، از اساس بیاعتنا به قصد و آگاهی عاملان است. در این نوع تبیین، نظر بر آن است که خود سیستم، موجودیتی عینی دارد و بهعلاوه، قوانین خاصی برای تحول خود دارد که با منطق پسخوراند صورت میپذیرد و آگاهی و قصد عاملان، دخالتی در این منطق ندارند.
عاملیت
اسلام
نظریه انتقادی
هابرماس
پسخوراند
شناخت گرایش
اراده
2006
09
23
7
22
https://wph.atu.ac.ir/article_6674_7e9cd5d88369939ce4556837524868e6.pdf
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
تحلیلی بر مسئله تعیّن ناقص در عرصه انتخاب میان نظریههای علم تجربی
سیدهدایت
سجادی
مسئله تعین ناقص، از مسائل مهم در فلسفه علم محسوب میشود که در حوزه انتخاب میان نظریههای هم ارز رخ مینماید. در این مقاله ضمن توصیف هم ارزی، از چهار جنبه منطقی، بینهای، نظری و تجربی، سه قرائت متفاوت – ضعیف، قوی و قویتر – از تعین ناقص بیان گردیده است. همچنین با فرض رخ دادن هر کدام از بیانهای تعین ناقص در عرصه انتخاب میان نظریههای علم تجربی، رویکردهای مناسبی را که در هر حالت بایستی برگرفته شود، مورد بررسی قرار گرفته است. مبتنی بر تاریخ علم و همچنین به شیوه مستدل، نشان داده شده است که در بیابانهای ضعیف و قوی تعین ناقص – که امکان رخداد آنها در وضعیت واقعی علم بیشتر است، میتوان با استناد به مزیتهایی همچون «ثمربخشی نظریه» به انتخاب یک نظریه از میان هم ارزهایش دست زد.
انتخاب نظریه
هم ارزی تجربی
تعیّن ناقص
ثمربخشی نظریه
2006
09
23
23
42
https://wph.atu.ac.ir/article_6675_4b0bfc4a203b683cb720d9ade6fa9661.pdf
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
مسئله دشوار شعور و ثنوی گرایی ذاتی
رضا
اکبری
استدلالهای تصورپذیری، تبیینی و معرفت، سه استدلالی هستند که با رویکرد اول شخص به مسئله شعور، نخست شکافی معرفت شناختی و در پی آن شکافی وجود شناختی و در پی آن شکافی وجود شناختی را میان تجربه ذهنی و امور مادی به اثبات میرسانند که به تعبیری نادرست عبارت است از نظریان ماده گرایانه در باب شعور و تمایز مسئله دشوار از مسائل آسان آن. استراتژی ماده گرایان در مواجهه با سه استدلال مذکور، غالباً مخالفت با رویکرد اول شخص و تأکید بر رویکرد سوم شخص با توجه به تحقیقات تجربی و علمی است. اما برخلاف دیدگاه ماده گرایان، امکان دست برداشتن از رویکرد اول شخص در باب شعور وجود ندارد. از سوی دیگر تأکید بر رویکرد سوم شخص با عطف توجه به تحقیقات علمی، مشتمل بر رویکردی وظیفه گرایانه در توجیه باورهای ما نسبت به شعور است در حالی که چنین رویکردی به مقوله توجیه، پذیرفتنی نیست. در سنت معرفت شناسی اصلاح شده، زمینه برای تمسک به دیگر منابع معرفتی همچون متون مقدس، جهت تبیین شعور قابل پذیرش است و در چنین نگاهی میتوان نظریه ثنوی گرایی ذاتی را پذیرفت، با این تذکر که نفس در این نگاه لزوماً به معنای دکارتی آن نیست.
مسئله دشوار شعور
معرفت شناسی اصلاح شده
ثنوی گرایی ذاتی
وظیفه گرایی معرفتی
2006
09
23
43
54
https://wph.atu.ac.ir/article_6676_172606f1d64ef091e7e5edaf9436ba93.pdf
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
«ایمان گروی»
محسن
جوادی
اینمان گروی بنا به تعریف مؤلف «نظریهای است که براساس آن باورهای دینی نیازمند توجیه معرفت شناختی نیست» (ص 14).
مراد مؤلف از توجیه معرفت شناختی آنطور که از مطالب کتاب برمیآید همان استدلال و در واقع توجیه استنتاجی است.
ایمان گروی بنا به تعریف فوق دامنه گستردهای دارد و در میان متفکران مسلمان هم نشانههایی از آن وجود دارد، اما مؤلف محترم تنها به بررسی سه چهره برجسته در سنت ایمان گروی که مربوط به دوره جدیدند، پرداخته است.
ایمان گروی
2006
09
23
55
57
https://wph.atu.ac.ir/article_6677_b41edfd9c96063606996d7b8b0e27b7e.pdf
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
Mulla Sadra and God's Detailed Knowledge of Things
قاسم
کوچنانی
2006
09
23
69
84
https://wph.atu.ac.ir/article_6926_127cfdca45bec3216dc454d8fbc091de.pdf
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
Plato and Innatism
مهدی
قوام صفری
2006
09
23
85
98
https://wph.atu.ac.ir/article_6927_5bf0ca43345cf32e06063412185f44bd.pdf
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
Sadr-ul-Muta'allehin on Platonic Ideas
زهرا
مصطفوی خمامی
2006
09
23
99
124
https://wph.atu.ac.ir/article_6928_6043faf78904b763346b755080ca167a.pdf
حکمت و فلسفه
1735-3238
1735-3238
1385
2
7
Phenomenology and Post-Modernity
کاتلین
هانی
2006
09
23
125
138
https://wph.atu.ac.ir/article_6929_da617772f77f5266e46f69b049d2f194.pdf