ORIGINAL_ARTICLE
دیدگاههای وجودی کییرکگارد در باب درامنویسی پینتر
سورن کییرکگارد (1813-1855) توجه خود را به عناصر وجودی هستی ما معطوف کرده بود. از میان این عناصر، مفاهیم اضطراب، هراس، گناه و ازخودبیگانگی از اهمیت بسیار برخوردارند. فلسفة وجودی (اگزیستانسیالیسم) کوشید اسرار وجودی بشر را دریابد و به او کمک کرد که از تنهایی، اضطراب، و هراسی که وجود و بقای او را تهدید میکند رها شود. هراس بشر معلول این فرض او بود که در این جهان بیگانه، وانهاده شده است. پینتر تصاویری از مرگ و زندگی، بودن و نبودن، و واقعیت تقلیل بشر در حد موجودی پوچ و فناپذیر را ترسیم کرد. نمایشنامة او نقد تلخی است بر وجود بشر. در جهان پینتر، صلح و امنیت توهمی صرف هستند که در خطر نابودی بیرونی قرار دارند. شخصیتهای نمایش او بر اثر اضطراب و هراس به عجز آمدهاند. بقای بشر بستگی دارد به وجود او در یک اتاق. نمایش در پایان به این ختم میشود که جایگاه انسان در جهان، به ادعای کییرکگارد، «ناامن و ایمنیناپذیر» است. انسان در جهان وانهاده شده است، و در تنهایی خویش اسیر اضطرابی عجزآور است. به ادعای کییرکگارد، پوچی منشأ این اضطراب است.
https://wph.atu.ac.ir/article_6112_3467a4364e0fae57fd523fcb14c4ff83.pdf
2009-06-22
151
136
10.22054/wph.2009.6112
ازخودبیگانگی
وجود
اضطراب
گناه
آزادی
مسئولیت
علی
نظری
1
هیئت علمی دانشگاه آزاد اراک
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
صلحطلبی و چشماندازهای آن برای آرامش اجتماعی
این مقاله، پژوهشی است نقادانه درباره دکترین صلحطلبی. در این دکترین عقیده بر این است که رفتار عاری از خشونت ضامن صلح و آرامش اجتماعی است. جستار حاضر مفروضات بنیانی این نظریه، ویژگیهای ممیز اصلی آن، و همچنین میزان سهم واقعی آن را در پیشبرد صلح و آرامش اجتماعی بررسی میکند و اظهار میدارد که صلحطلبی به منزلة یک نظریه، به برقراری نظم اجتماعی صلحآمیز بسیار خوشبین است. با این حال، این نظریه با مشکلاتی مواجه است که مانع بالفعل شدن کارامد آن میگردند.
https://wph.atu.ac.ir/article_6113_488b2c0c29057d448261653790130937.pdf
2009-06-22
133
150
10.22054/wph.2009.6113
صلحطلبی مطلق
خشونت
کنش مستقیم
خشونت ساختاری
صلحطلبی شخصی
آدبولا
بابتونده اکلنولا
1
هیئت علمی دانشگاه ایبادان نیجریه
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیلی بر ضرورت تعامل میان مابعدالطبیعه و علوم
این مقاله تأملی است در باب تعامل میان مابعدالطبیعه و علوم که نمونهای از آن در عصر پیشمدرن، در نظام ارسطو تحقق یافت. با این حال، این تعامل به تدریج با ظهور انقلاب علمی، به ویژه علم کلاسیک، در قرن هفده و هجده، در عصر مدرن تضعیف شد. در قرن نوزده، پیدایش پوزیتیویسم موجب شد تا مابعدالطبیعه معناداری خود را از دست بدهد و بیرون از حوزه شناخت و در قلمرو امیال و عواطف قرار گیرد. در قرن بیستم، فلسفهها و نظامهای مابعدالطبیعی در معنای سنتی خود نتوانستند علوم را هدایت کنند و از طریق مطرح کردن مسائل تخصصی در حوزههای زبان و منطق، به نوعی از علوم اعلام استقلال کردند اگرچه، این استقلال، از مابعدالطبیعه و فلسفه در برابر فناوری و علم حمایت کرد اما در این میان، مابعدالطبیعه نقش مهم خود را در طرح عقلانیت در حوزة علوم از دست داد. این مقاله پس از یک مقدمة مختصر به توضیح این مسئله میپردازد و استدلال میکند که این مسئله امری فنی و علمی نیست بلکه به حیات بشر مربوط میشود.
https://wph.atu.ac.ir/article_6114_80f410687184fe27524d063a3875f2b7.pdf
2009-06-22
121
132
10.22054/wph.2009.6114
مابعدالطبیعه
علوم
تعامل
گسست
عقلانیت
علی
مرادخانی
dr.moradkhani@yahoo.com
1
هیئت علمی دانشگاه آزاد تهران شمال
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
هم اکنون همگی پستمدرنیست هستیم! فلسفه آفریقا و دستورکار پستمدرن
این مقاله تلاشی است در جهت فهم دقیق کاربرد مفهوم پستمدرنیسم در فلسفة آفریقا، و به تحلیل مشکلات پسااستعماری آفریقا میپردازد. ضرورت پرداختن به این مسئله پیامد افزایش حجم ادبیات مربوط به تفسیر پستمدرنیسم در مطالعات آفریقاست. کسانی که من آنها را «خردهگیر» مینامم دربارة مفهوم پستمدرنیسم در قارهای که با مشکلات مدرنیته دست و پنجه نرم میکند ابهاماتی دارند. از این رو آفریقا نمیتواند پیش از مدرن شدن، پستمدرن شود. به زعم «مدافعان» ضرورت مطرح ساختن نظریه پستمدرن در آفریقا، پستمدرنیسم راه گریزی از بنبست بومیگرایی عقلانی فراهم میکند؛ این بومیگرایی مانع از آن شد که آفریقا از فضای باز فکری جهان بهرهمند شود. این مقاله استدلال میکند که منشأ این تفاسیر چیزی است که من آن را توقعات از کمینههای پستمدرن میخوانم. به نظرم امتیاز این راهبرد آن است که به فلاسفة آفریقا فرصت میدهد در ورای انتقاد صرف از اروپامحوری، با مسئلة دوبعدی هویت آفریقا و تحول آفریقا مواجه گردند.
https://wph.atu.ac.ir/article_6115_0dfcd9c55e682d0c1b4b60a192313dac.pdf
2009-06-22
95
120
10.22054/wph.2009.6115
پستمدرن
روشنفکری
فرهنگ آفریقا
توسعه فرهنگی
اروپاگرایی
ادیشنا
افولیان
1
هیئت علمی دانشگاه آبیدان نیجریه
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
میرفندرسکی: فیلسوفی مشائی یا اشراقی؟
تمامی مورخان و پژوهشگران حوزة فلسفة اسلامی اذعان دارند که قرن یازده ه.ق (دورة صفوی) دورة شکوفایی فلسفة شیعی ایران و ظهور شخصیتهایی چون میرداماد، شیخ بهایی، ملاصدرا، و میرفندرسکی بود. در میان آنها، ابوالقاسم میرفندرسکی کمتر از بقیه شناخته شده است و جنبههای علمی و عملی زندگی او به تفصیل مورد بررسی قرار نگرفتهاند. از همه مهمتر، مکتب مورد علاقة اوست که با توجه به ابعاد معنوی و فکری او، و همچنین با توجه به سبک زندگی صوفیانهاش، نمیتوان آن را در مکاتب فلسفی، شهودی و عارفانة رایج در آن زمان دستهبندی کرد. او از سویی کتابهای قانون و شفای ابن سینا را تدریس میکرد و از سوی دیگر بسیار به زندگی دراویش و حتی سبک زندگی مرتاضان هندی علاقهمند بود. به علاوه، اشعار به جا مانده از او تحت عنوان «قصیدههای یایی» (قصیدههایی که به حرف یاء ختم میشوند) عمدتاً دلالت دارند بر اینکه او گرایشهایی عارفانه، اشراقی-افلاطونی و نوافلاطونی داشت. این اشعار موجب شدند که دربارة آراء و مکتب فکری مورد علاقة او ماجراهای مختلف و حتی متناقضی نقل گردد. از این رو، تشخیص گرایش فکری و سبک عملی او دشوار و حتی ناممکن به نظر میرسد. در یکی از تحلیلهایی که در این زمینه صورت گرفته است، آراء و رویکرد میر التقاطی و خودش نقطة تلاقی نگرشهای نظری و عملی مختلف و حتی متناقض توصیف شده است. در این مقاله، نگارنده کوشیده است با صرف نظر از «قصیدههای یایی» و تفاسیر مربوط به آن، گرایشهای فکری میرفندرسکی، و شاید هم نظام فلسفی او را بر مبنای سه نمونه از آثار وی توصیف و تحلیل نماید
https://wph.atu.ac.ir/article_6116_0d8819dd9def11d6d5d922519fe50bb9.pdf
2009-06-22
77
94
10.22054/wph.2009.6116
قصیده یائیه
حکمت مشائی
حکمت اشراقی
عناصر ذوقی
تصوف
حسین
کلباسی اشتری
hkashtari@yahoo.com
1
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
حرکت جوهری و تکامل انسان در مکتب ملاصدرا
در پژوهش در باب حکمت استعلایی اسلام با نظریاتی از ملاصدرای شیرازی رو به رو میشویم. در اینجا سعی بر آن است تا بر مبنای نظریة «حرکت جوهری» او خلقت روح و تکامل بشر اثبات گردد. ملاصدرا در تکوین این نظریه چند اصل برجستهتر را مدنظر قرار داد که عبارتاند از: اصالت وجود، مراتب وجود، وحدت میان عاقل و معقول، خلقت ناسوتی هستی، خلقت جسمانی روح و بقای غیرجسمانی آن، اصل وحدت در کثرت، اصل غایی جهان، معاد جسمانی و غیره. این اصول چارچوبهای نظری و عملیای را تعیین میکنند که در ترسیم مسیر خلقت روح بشر، تکامل ، زندگی و غایت او نقش دارند. ملاصدرا بر مبنای این اصول چنین فرض میکند که مبدأ و معاد روح و زندگی انسان بر مبنای حرکت جوهری قرار دارد. در واقع این اندیشه میتواند خلقت جسمانی روح بشر و زندگی اینجهانی او، و سرانجام حرکت او به سوی عالم بالاتر را فقط با حرکت جوهری، و همچنین اصول دیگری نظیر معاد جسمانی بشر توجیه کند. اهمیت خلقت بشر و بقای معنوی و خلقت جسمانی او در زندگی دنیوی او بر اساس توانمندیهایی که در این جهان کسب کرده است نهفته است.
https://wph.atu.ac.ir/article_6117_281b8a88a2848e946f6ae107b90fe705.pdf
2009-06-22
55
76
10.22054/wph.2009.6117
ماهیت
حرکت جوهری
زندگی دنیوی
معاد
قدرت الله
قربانی
1
هیئت علمی پزوهشکده الاهیات
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش آزادی در بروز بحرانها
این مقاله به بررسی ماهیت و علل بحرانها، که مایة فتنه در جوامع بشری هستند، میپردازد و در این باره بحث میکند که آزادی نقش مهمی در بروز بحران اجتماعی دارد. فرض مسلم این است که بحران شکلهای مختلفی دارد و جنگ حادترین شکل بحران در جهان است که خود انواع مختلف دارد. متعاقباً، آن گاه که از علل جنگ سخن به میان میآورم، جنگ را نمایندة تمامی انواع جنگها و نمونهای از نوعی بحران در جامعه تلقی میکنم. من کاملاً از عللی که محققان برای بحرانها برشمردهاند آگاهم، اما ظاهراً آنها در کارهای خود آزادی را نادیده انگاشتهاند. از این رو، این مقاله استدلال میکند که هر نوع محرومیتی به نوعی منکر آزادی است و بحران غالباً حاصل روابط ناسالم اجتماعی است که بیشتر اوقات یا به صورت انکار آزادی یا اعمال افراطی آن ظهور مییابد.
https://wph.atu.ac.ir/article_6118_7036be5d969f5a0d3d306bc6a965c4cc.pdf
2009-06-22
16
54
10.22054/wph.2009.6118
آزادی
جنگ
بحران
مذهب
فرهنگ
محرومیت سیاسی و اقتصادی
جولی
اُلدتون اُگونکویا
1
هیئت علمی دانشگاه لاگوس نیجریه
AUTHOR