%0 Journal Article %T تأویل و فهم شعر از نظر هرمنوتیک فلسفی %J حکمت و فلسفه %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 1735-3238 %A زواریان, زهرا %A عبدالکریمی, بیژن %D 2014 %\ 03/21/2014 %V 10 %N 37 %P 25-44 %! تأویل و فهم شعر از نظر هرمنوتیک فلسفی %K هرمنوتیک فلسفی %K وجود %K فهم %K زبان %K شعر %K تأویل %R 10.22054/wph.2014.6142 %X زبان در «هرمنوتیک فلسفی» جایگاه ویژه­ای دارد. تجربة زندگی انسان، ساحتی از بودن در جهاناست که تنها به‌واسطة «زبان» قابل شناسایی است. زبان واسطه­ای است که «فهم» در آن تحقق می­یابد. هر فهمی تأویل است و هر تأویلی در چارچوب زبان شکل می­گیرد. از نظر گادامر، حقیقت امری است که در واقعه فهم بر ما آشکار می­شود و این ظهور بیش از هرچیز، متکی بر حالت گشودگی و گفتگوگرانه است. رابطة زبان با هستی، رابطه­ای آینه­ای و انعکاسی است. زبان ذاتاً ساختاری «تأملی» دارد و در بیان‌ و گفتار به‌ »وجود» این امکان را می­دهد که خود را به ‌ظهور رساند. از دیدگاه گادامر، شعر و تفکر همپای یکدیگرند. شعر ساحتی است که در آن تفکر، شاعرانه می­شود. شاعر از راه همدلی و رهاشدگی شاعرانه، توانایی شنیدن ندای وجود را حاصل می­کند و به ذات وجود نزدیک می­شود. عنصر مشترک میان شاعر و متفکر، ضمن همدلی آنها با وجود، مشارکت ایشان در امر زبان است. آنها خود را در زبان منکشف می­سازند. گویی هستی، فقط از راه زبان است که در تفکرِ شاعرانه و شعرِ متفکرانه خود را آشکار می­کند. اما سخن بر این است که این ظهور چگونه اتفاق می­افتد؟ تأویل‌گر یا مفسّر چطور می­تواند به فهم شعر نزدیک شود؟ آیا فهم از طریق روش امکان­پذیر است یا گادامر نحوة دیگری برای تأویل  پیشنهاد می­کند؟ این مقاله تلاش می­کند به شرح دیدگاه گادامر در باب نسبت فهم و حقیقت، رابطة زبان و وجود و نیز رابطة شعر و تأویل آن بپردازد. %U https://wph.atu.ac.ir/article_6142_bd16da244e4b3e0da38f888b481d9ac9.pdf