%0 Journal Article %T سوبژکتیویسم دکارت: نقطه عزیمت فلاسفه عصر جدید %J حکمت و فلسفه %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 1735-3238 %A اسفندیاری, سیمین %D 2009 %\ 03/21/2009 %V 5 %N 17 %P 113-128 %! سوبژکتیویسم دکارت: نقطه عزیمت فلاسفه عصر جدید %K کوگیتو %K سوبژکتیویسم %K فاعل شناسا %K خودآگاهی %K خودگرایی %R 10.22054/wph.2009.5771 %X در مقاله حاضر، ابتدا به توضیح مختصر «کوگیتو»ی دکارت و تأثیر آن در اصالت و قوامبخشی انسان پرداخته میشود. در واقع، دکارت با تأسیس اصل«کوگیتو» و تفسیر آن به عنوان بنیاد تزلزلناپذیر هستی، یگانه «سوژه» حقیقی را «من» انسانی از آن جهت که فکر میکند، میداند. بر اساس تلقی دکارت، انسان به مثابه ماشینی است که برخورداری از نفس او را از سایر موجودات ممتاز میسازد. این وجه ممیزه، یعنی نفس، که ذات آن اندیشه است، همان است که در کل تفکر عصر جدید به صورتهای مختلف مورد تأمل قرار گرفته است. به علاوه، همین اصل مشهور دکارت، یعنی«می‌اندیشم، پس هستم» است که «سوبژکتیویسم» را در دل نظام فلسفی خود قرار می‌دهد؛ برای همین، «سوبژکتیویسم» یکی از مباحث اساسی و مهم فلسفه غرب است که در مراحل تکاملی آن، علاوه بر دکارت در عصر جدید، فلاسفهای چون کانت و هگل آن را از لحاظ معرفتشناسی بررسی کردهاند. بالاخره به اندیشه «خودگرایی» به عنوان حد افراطی«سوبژکتیویسم» پرداخته میشود که البته دکارت از اینکه از سوبژکتیویته او برداشتی خودگرایانه به معنای ایدئالیستی شود، میگریزد. %U https://wph.atu.ac.ir/article_5771_f6d7ce06a8a688d76d51878634dc3097.pdf