%0 Journal Article %T معرفت‌شناسی متداول و محدودیت‌های ذاتی آن برای تحلیل و تبیین اندیشه‌های معرفتی دینی، مثل «ایمان»، «کفر»، «شرک»، و «نفاق» %J حکمت و فلسفه %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 1735-3238 %A عباسیان چالشتری, محمد علی %D 2013 %\ 09/23/2013 %V 9 %N 35 %P 115-136 %! معرفت‌شناسی متداول و محدودیت‌های ذاتی آن برای تحلیل و تبیین اندیشه‌های معرفتی دینی، مثل «ایمان»، «کفر»، «شرک»، و «نفاق» %K معرفت %K اعتقاد %K دلیل یا توجیه معرفت‌شناختی %K دلیل یا توجیه عمل‌شناختی %K اخلاص %K ایمان %K کفر %K شرک %K نفاق %R %X «اعتقاد» به‌عنوان گرایشی روان‌شناختی به صدق یک قضیه، به اعتباری، دارای دو وجه است: (1) از یک‌سو اعتقاد به یک قضیه با خود پیامدها و لوازمی عملی را به‌همراه می‌آورد. هنگامی که ما واجد یک اعتقاد می‌شویم مقارن با آن گرایش‌های روان‌شناختی دیگری هم در ما پیدا می‌شوند. یک اعتقاد نه تنها می‌تواند رفتاری از ما را تغییر دهد، بلکه بیش از آن زندگی ما را تحت‌تأثیر خود قرار دهد. ما این وجه از اعتقاد را وجه «عمل شناختی» آن می‌نامیم؛ (2) از سوی‌دیگر یک اعتقاد می‌تواند ما را به صدق و کذب قضیه‌ای رسانده یا دست‌کم به آن نزدیک سازد. فیلسوفان معرفت‌شناس با جدا ساختن وجه اخیر اعتقاد که ما آن را وجه «معرفت‌شناختی»، خواهیم نامید، از لوازم و پیامدهای عملی آن اعتقاد، منحصراً خود را به صدق و کذب و دلیل یا فرآیند، موصل به صدق و کذب محدود ساخته‌اند. از نگاه معرفت‌شناسان آن‌چه به یک اعتقاد ارزش و شأن معرفتی می‌دهد صدق و کذب، دلالت او بر واقعیات موجود در عالم، و موجًه و ناموجًه، یا موثق و ناموثق، بودن است، و نه پیامدها و لوازم عملی آن. معرفت‌شناسی با محدود ساختن خود به این وجه از اعتقاد در قلمرو اندیشه‌های بنیادی اسلام، مثل «ایمان»، «کفر»، «شرک»، و «نفاق» به چیزی خنثی و بی‌خاصیت تبدیل می‌شود. اصطلاحات و اندیشه‌های بنیادی قرآن، مثل «ایمان»، «کفر»، «شرک»، و «نفاق» که ترکیب و تلفیقی از وجوه معرفتی و عمل‌شناختی هستند، دیگر نمی‌توانند مورد تحلیل و مطالعه این نوع معرفت‌شناسی قرار بگیرند؛ مگر آن‌که برخلافِ نگاه قرآنی به آن‌ها، مرزبندی هویتی میان آن‌ها برداشته شود و آن‌ها به مفاهیمی با هویت معرفتی یکسان و واحد تبدیل شوند. %U https://wph.atu.ac.ir/article_394_367e73c547ed588e0c76aa79326ea0b6.pdf