سید علی کلانتری
چکیده
چنین به نظر میرسد که پذیرش یک هنجار به تنهایی نمیتواند انجام آنچه هنجار مربوطه بدان فرمان میدهد توسط شخص را تبیین نماید؛ استگلیچ پیترسون این مطلب را با این صورتبندی توضیح میدهد که رابطهای قوی میان احکام هنجارین و برانگیختگی برای انجام فعل مربوطه وجود ندارد. بر اساسِ نظرِ پیترسون، برای تبیین این مطلب که شخص به آنچه هنجار ...
بیشتر
چنین به نظر میرسد که پذیرش یک هنجار به تنهایی نمیتواند انجام آنچه هنجار مربوطه بدان فرمان میدهد توسط شخص را تبیین نماید؛ استگلیچ پیترسون این مطلب را با این صورتبندی توضیح میدهد که رابطهای قوی میان احکام هنجارین و برانگیختگی برای انجام فعل مربوطه وجود ندارد. بر اساسِ نظرِ پیترسون، برای تبیین این مطلب که شخص به آنچه هنجار بدان فرمان میدهد عمل میکند، ما نه تنها باید بدانیم که شخص مربوطه هنجار را پذیرفته بلکه باید بدانیم که شخص برای انجامِ فعل برانگیخته نیز شده است. در این مقاله استدلال خواهم نمود که این نظر، در بابِ هنجارهایی که در متون فلسفی به هنجارهایِ ساختاری معروفند صادق نیست. هنجار ساختاری، مقوّم و یا برسازندۀ فعلی است که بدان فرمان میدهد. در این مقاله برای ایضاح مطلب بر هنجار ساختاری باور متمرکز خواهم شد؛ استدلال خواهم نمود که پذیرش این هنجار به تنهایی برای تبیین پدیده ای که در متون فلسفی به پدیدۀ شفافیت باور مشهور است کافی خواهد بود. به بیان دیگر تبیین خواهم نمود که شخصی که میپرسد «آیا باور کنم که p؟» صرفاَ براساس پذیرش هنجار باور، خواهد پرسید که «آیا p صادق است؟»