احمد عسگری؛ سینا سالاری خرم
چکیده
فارغ از باب دوم کتابالحروف که به سیر تکوین زبان و صنایع قیاسی میپردازد، دو باب اول و سوم عمدتا به توضیح در خصوص معانی حروف فلسفی اختصاص یافته است. به نظر میرسد این ساختار اتفاقی نبوده و حکایت از برنامه فراهستشناختی الحروف دارد. ابتدا با طرح مسئلهای فراهستشناسانه در خصوص نسبت میان جهان، تمثل جهان و زبان، نشان میدهیم ...
بیشتر
فارغ از باب دوم کتابالحروف که به سیر تکوین زبان و صنایع قیاسی میپردازد، دو باب اول و سوم عمدتا به توضیح در خصوص معانی حروف فلسفی اختصاص یافته است. به نظر میرسد این ساختار اتفاقی نبوده و حکایت از برنامه فراهستشناختی الحروف دارد. ابتدا با طرح مسئلهای فراهستشناسانه در خصوص نسبت میان جهان، تمثل جهان و زبان، نشان میدهیم که فارابی قائل به کفایت زبان طبیعی برای تمثل اندیشههای مابعدالطبیعی نیست، این بینش در مسئله نسبت میان موجود و وجود پررنگ میشود و فارابی را بر آن میدارد که منطق خاصی برای موجود وضع کند. در آخر با تکیه بر باب دوم الحروف روشن میشود که فارابی به نیاز برای زبانی مختص به مابعدالطبیعه تصریح دارد؛ اما دغدغۀ او در سطح نظر باقی نمیماند و منطقی خاص، شامل نحو و سمانتیکی ویژه، برای مابعدالطبیعه بسط میدهد. او مابعدالطبیعه را علم به امور فرامقوله میداند. اگر بخواهیم این امور مابعدالطبیعی را بهطریق درست تعبیر کنیم، به نظر فارابی باید بهصورت حروف نحوی بیان شوند.