نصرالله امامی؛ محمدرضا کمالی بانیانی
چکیده
تفکر مارکسیستی دربارة فرهنگ، زمینة تحقیق و آموزش بسیاری را در گروههای دانشگاهی ادبیات فراهم کرده و نقش مهمی را در توسعة آثار نظری اخیر ایفا نموده است. فمینیسم، تاریخگرایی جدید، ماتریالیسم فرهنگی، نظریة پسااستعماری و نظریة کوییر، همگی اندیشههایی را دربارة محصول فرهنگی به دست می-دهند که از مارکس نشأت گرفته است، و مهمتر آنکه ...
بیشتر
تفکر مارکسیستی دربارة فرهنگ، زمینة تحقیق و آموزش بسیاری را در گروههای دانشگاهی ادبیات فراهم کرده و نقش مهمی را در توسعة آثار نظری اخیر ایفا نموده است. فمینیسم، تاریخگرایی جدید، ماتریالیسم فرهنگی، نظریة پسااستعماری و نظریة کوییر، همگی اندیشههایی را دربارة محصول فرهنگی به دست می-دهند که از مارکس نشأت گرفته است، و مهمتر آنکه هر یک از این نظرات ارتباط خاصی با مطالعات ادبیِ دورة رنسانس دارند. به رغم این، اندیشههای اصلی مارکس به ندرت در آثاری دربارة شکسپیر به درستی تبیین شدهاند، و حتی ادعا شده که آنها ارتباطی با هم ندارند. این مقاله قصد دارد تا تأثیرات مارکسیسم بر آثار وابسته به شکسپیر را تبیین کند و راههایی را پیشنهاد دهد که این تأثیرات میتوانند در آن نقشی را در ادبیات متعهد سیاسی، نقد ادبی و تحلیل فرهنگی ایفا کنند.