محمد شکری
چکیده
بیتردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، بهویژه کتاب ایدهها ... ІІ و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تنـسوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار میسازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید ...
بیشتر
بیتردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، بهویژه کتاب ایدهها ... ІІ و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تنـسوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار میسازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید میکند، اما اصرار او بر عناصری همچون تأویل پدیدارشناختی و سوژۀ استعلایی که القاگر استقلال ذهن از تن است، به مذاق مرلوپونتی چندان خوش نمیآید. او بیش از هوسرل بر وحدت روانـتنی شخص انسانی تأکید میکند و معتقد است هم تن دارای هویتی سوبژکتیو است و هم سوژه بهواسطۀ تنیافتگی خود موجودی در عالم است، بهگونهای که او نیز همانند هیدگر بر این باور است که فقط با ملاحظۀ سوژه بهمثابه موجودیـدرـعالم تبیین آگاهی امکانپذیر میشود.