فلسفه
سعیده محمدزاده؛ محمدرضا بهشتی
چکیده
روش پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی است و به بیان استدلالهای جاودانگی نفس و تناسخ در فایدون و وجه تشابه و تفاوت آنها با آموزههای اورفئوسی و فیثاغوری پرداختهمیشود. در خصوص نحوه تأثیرپذیری افلاطون از این سنن، اختلافنظر وجود دارد. برخی از مفسران معتقدند که افلاطون در بیان آموزههای فرجامشناختی خود تحت تأثیر اندیشهی اورفئوسی ...
بیشتر
روش پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی است و به بیان استدلالهای جاودانگی نفس و تناسخ در فایدون و وجه تشابه و تفاوت آنها با آموزههای اورفئوسی و فیثاغوری پرداختهمیشود. در خصوص نحوه تأثیرپذیری افلاطون از این سنن، اختلافنظر وجود دارد. برخی از مفسران معتقدند که افلاطون در بیان آموزههای فرجامشناختی خود تحت تأثیر اندیشهی اورفئوسی بوده و برخی دیگر آنها را متأثر از فیثاغوریان دانستهاند. تناسخ مهمترین آموزه فرجامشناختیست که در مورد منشأ آن اختلافنظر بسیار وجود دارد و برخی استدلالهای افلاطون نیز مبتنی بر آن است. این آموزه پرسشهایی را در پی دارد، ازجمله اینکه میان رهایی از چرخه تناسخ و الوهیت روح چه ارتباطی وجود دارد؟ و شرط ضروری این الوهیت چیست؟ در این مقاله در ضمن بیان و تحلیل استدلالهای افلاطون بر پایه تفکرات فرجامشناختی اورفئوسی و فیثاغوری، به این پرسشها و به بیان موضع خود در باب نحوه و میزان تأثیرپذیری افلاطون از آنها میپردازیم.
قاسم پور حسن
چکیده
در فلسفه دین، مهمترین مسئله در جاودانگی نفس، پژوهش و مطالعة ادلة له و علیه جوهریت نفس، بقا و نامیرایی آن است. گروهی از فیلسوفان با اثبات جوهریت نفس، کوشیدند تا ادله و شواهد بقا را صورتبندی کنند. دستهای دیگر درصدد برآمدند تا با نشان دادن تجرد نفس، فسادپذیری آن را رد نمایند. این نوشتار میکوشد تا ضمن بررسی مقدماتی مفاهیم اساسی، بر نظریههای ...
بیشتر
در فلسفه دین، مهمترین مسئله در جاودانگی نفس، پژوهش و مطالعة ادلة له و علیه جوهریت نفس، بقا و نامیرایی آن است. گروهی از فیلسوفان با اثبات جوهریت نفس، کوشیدند تا ادله و شواهد بقا را صورتبندی کنند. دستهای دیگر درصدد برآمدند تا با نشان دادن تجرد نفس، فسادپذیری آن را رد نمایند. این نوشتار میکوشد تا ضمن بررسی مقدماتی مفاهیم اساسی، بر نظریههای نقد بقای نفس متمرکز شده و ضمن بررسی ادله مخالفان نامیرایی، آن را به درستی شرح دهد و سپس نقد و رد کند. هیوم، راسل و آنتونی فلو سه فیلسوفی هستند که آراءشان در موضوع خاص «ادله و شواهد علیه بقا نفس» در این نوشتار بررسی شده و نقد و ابطال گردید. هیوم سه دسته استدلال علیه بقای نفس اقامه کرده که هر سه دسته مورد اقبال و توجه فلو واقع شده است. برخی از این استدلالها صرفاً به جرح و نقد اثبات جوهر نفس میپردازند. دستهای دیگر فسادناپذیری و تجرد نفس را رد میکند و دسته سوم بقا و جاودانگی را مورد ایراد و نقد قرار میدهد. نگارنده نوشتار را براساس گونهشناسی ادله علیه جاودانگی در سه سطح سامان و صورتبندی کرده و با نگاهی انتقادی به آنها به پژوهش میپردازد.