حامده راستایی جهرمی؛ علی اصغر مصلح
چکیده
هر چند موضوع «دیگری»، در بین اندیشمندان مسلمان به عنوان یک مسئلۀ مستقل مطرح نبوده است لکن ظرفیت طرح این بحث بین همه نحلههای فکری در جهان اسلام به ویژه عرفان وجود دارد. بر این اساس میتوان برای نمونه پرسش از «دیگری» را به آثار ابنعربی به عنوان نمایندۀ عرفان اسلامی عرضه کرد و مبانی فکری او را در این زمینه جستجو کرد. مبانیای ...
بیشتر
هر چند موضوع «دیگری»، در بین اندیشمندان مسلمان به عنوان یک مسئلۀ مستقل مطرح نبوده است لکن ظرفیت طرح این بحث بین همه نحلههای فکری در جهان اسلام به ویژه عرفان وجود دارد. بر این اساس میتوان برای نمونه پرسش از «دیگری» را به آثار ابنعربی به عنوان نمایندۀ عرفان اسلامی عرضه کرد و مبانی فکری او را در این زمینه جستجو کرد. مبانیای همچون بحث مظهریت اسماء الهی، گسترده پنداشتن عرصۀ سعادت و نیز دست-نیافتنی دانستن تمام حقیقت، که میتواند موضع این عارف نامور را در قبال «دیگری» روشن سازد. از مهمترین مبانی هستیشناسی ابنعربی در رویکردش نسبت به «دیگری»، بحث مظهریت اسماء و «دیگری» را از مظاهر اسماء الهی دانستن است. پرهیز از انحصارگرایی در باب حقانیت و «دیگری» را اهل سعادت و نجات دانستن نیز نگاه مثبت به «دیگری» را به دنبال دارد. تأکید ابنعربی بر ناآشکارگی حقیقت و عدم حضور آن نزد گروه یا فرقهای خاص، جستجوی حقیقت در آیین «دیگری» را به دنبال خواهد داشت.