فلسفه
دفاع از نظریه‌ی انگیزش موسیقی با تکیه‌بر مفهوم کاتارسیس ارسطو

حسین اردلانی؛ ملیکه واعظی؛ مسعود غفاری

دوره 19، شماره 76 ، دی 1402

https://doi.org/10.22054/wph.2023.71049.2128

چکیده
  هنر به تعریفی نمود احساسات آدمی است. آثار هنری از یک‌سو دربردارنده‌ی احساسات خالقان خود هستند و از سوی دیگر می‌توانند برانگیزاننده‌ی احساسات مخاطبان باشند. موسیقی انتزاعی‌ترین هنر است زیرا تنها هنری است که در آن نه از تصاویر بصری برای انتقال مفهوم استفاده می‌شود و نه از کلمات و ساختارهای زبانی. موسیقی به دلیل منش غیر مفهومی و بی‌واسطه‌ی ...  بیشتر

فلسفه
بنیادهای ارسطویی درمان منطق‌محور کوهن

مهدی بهنیافر؛ فائزه خوش طینت

دوره 19، شماره 76 ، دی 1402

https://doi.org/10.22054/wph.2023.73418.2151

چکیده
  زمینۀ اصلی این پژوهش مشاورۀ فلسفی با تمرکز بر درمان منطق‌محور کوهن (روش ال. بی.تی) است و هدف آن مطالعۀ جایگاه فلسفۀ ارسطو به‌ویژه منطق و فلسفۀ اخلاق او در درمان منطق‌محور است. پرسش اصلی این است که درمان منطق‌محور به چه معنایی ارسطویی به‌حساب می‌آید و تعالیم ارسطو چه سهمی در اعتبار این رویکرد و تبدیل آن به پارادایمی مستقل در مشاورۀ ...  بیشتر

فلسفه
ارسطو، نظریة علل یا نظریة تبیین‌های چهارگانه؟

سیدامیرعلی موسویان

دوره 19، شماره 73 ، فروردین 1402، ، صفحه 187-210

https://doi.org/10.22054/wph.2023.70106.2108

چکیده
  کاربرد نابه‌جای «علت» در ترجمة آیتیون و انتقال محتوای مفهومی و متافیزیکی علت فاعلی به سایر علل به‌ویژه علت غایی، سبب تفاسیر و فهم نادرست از این مفهوم بوده است. اگر نسبت میان علت و تبیین در نظر گرفته نشود، خلط میان معنای علت در فلسفة جدید و آیتیا رخ می‌دهد که ناشی ازلحاظ نکردن تفاوت «نظر به واقع» و ذهن یا تمایز مقام ثبوت ...  بیشتر

رابطه عاطفه و جزء عقلانی نفس ازنظر ارسطو

مژگان محمدی

دوره 18، شماره 69 ، فروردین 1401، ، صفحه 169-197

https://doi.org/10.22054/wph.2022.48613.1792

چکیده
  جایگاه عواطف در اندیشه ارسطو اغلب با نظریه وی درباره ضعف اراده شناخته می‌شود؛ لیکن مطالعه آثار وی نشان می‌دهد که عواطف نقش گسترده‌تر و پیچیده‌ای در فعالیت‌های ذهنی دارند. ازنظر او بین عواطف و دیگر کارکردها و فعالیت‌های ذهنی رابطه عمیق و دوسویه‌ای وجود دارد؛ به این نحو که هم عواطف بر کارکردهای جزء عقلانی نفس تأثیرگذار است و هم ...  بیشتر

حضور ضمنی مفهوم فرونسیس (حکمت عملی) ارسطو در «وجود و زمان» هایدگر

مهدی معین زاده

دوره 16، شماره 62 ، تیر 1399، ، صفحه 147-176

https://doi.org/10.22054/wph.2021.48838.1794

چکیده
  قول به تقدم رویکرد عملی (پراتیک) بر رویکرد نظری (تئوریک) به عالم را می‌توان یکی از مؤلفه ‌های بنیادین اندیشۀ هایدگر در «وجود و زمان» دانست؛ چه از نظر وی، نخستین گشایش دازاین به عالم، نه گشایشی نظرورزانه که گشایشی مبتنی بر عمل است و بلکه دازاین خود چیزی نیست جز همان پراکسیس. از این منظر، تئوری صرفاً اشتقاقی از پراکسیس خواهد ‌بود. ...  بیشتر

نشانه‌شناسی باستان و تأثیر آن در شکل‌گیری مبحث دلالت

امین شاه‌وردی

دوره 15، شماره 60 ، دی 1398، ، صفحه 99-123

https://doi.org/10.22054/wph.2020.42903.1731

چکیده
  در این مقاله، چگونگی شکل‌گیری نظریۀ دلالت و تأثیرپذیری اندیشمندان مسلمان در طرح و گسترش این مبحث مورد بررسی قرار می‌گیرد. برای این منظور، به آموزه‌های سه مکتب مهم یونانی‌ای اشاره می‌شود که به بررسی و تحلیل نشانه‌ها پرداخته و آموزه‌هایشان در نویسندگان دوره‌های بعد مؤثر واقع شدند: نخست ارسطو بود که در ابتدای العباره و انتهای دفتر ...  بیشتر

تبیین و بررسی وحدت اشیاء از جمله انسان با اتکاء بر صورت‏گرایی توماس آکوئیناس؛ تفسیر نخست: اوصاف به‏ منزله قوا

مهدی امیریان

دوره 15، شماره 59 ، مهر 1398، ، صفحه 63-83

https://doi.org/10.22054/wph.2019.32175.1559

چکیده
  ادربرگ به‏‏‏عنوان یکی از صورت‏‏‏گرایان تحلیلی مایل است با اتکاء بر آموزه‏‏‏های آکوئیناس، وحدت شئ را به صورت نسبت دهد. به‏‏‏نظر وی این مهم تنها درگرو آن است که خود صورت واحد باشد نه مرکب. ما در این مقاله نشان داده‏‏‏ایم که هرچند می‏‏‏توان با این ادعای ادربرگ همراۀ کرد اما متافیزیک خاص او توان آن را ندارد ...  بیشتر

مطلق به مثابۀ اندیشۀ خوداندیش: تأملی انتقادی بر تفسیر هگل از فعلیت محض نزد ارسطو

مصطفی زالی

دوره 15، شماره 58 ، تیر 1398، ، صفحه 161-189

https://doi.org/10.22054/wph.2019.33076.1577

چکیده
  یکی از مهم‌ترین منازعات تفسیری حول فلسفه هگل، تأکید بر وجه مدرن یا کلاسیک اندیشه اوست؛ از یک سو برخی با تأکید بر وامداری هگل به کانت، پروژه او را تکمیل پروژه استعلایی کانت قلمداد می‌کنند و از سویی برخی دیگر، او را متافیزیکدانی می‌دانند که در بستر اندیشه‌های افلاطون و ارسطو، اندیشه‌های نوین خویش را بیان می‌کند؛ این مقاله با تمرکز ...  بیشتر

تفسیر از آن خویش کنندۀ اخلاق نیکوماخوس به مثابۀ راهبر پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر جوان

سید جمال سامع؛ محمد جواد صافیان

دوره 15، شماره 57 ، فروردین 1398، ، صفحه 7-31

https://doi.org/10.22054/wph.2019.30251.1523

چکیده
  ارسطو از فلاسفه تأثیرگذار بر روی تفکر هایدگر جوان است. هدف مقاله حاضر روشن کردن بخشی از این تأثیرگذاری است. هایدگر در خلال سال‌های ۱۹۲۲-1926 عمیقا به فلسفه ارسطو می‌اندیشد. اخلاق نیکوماخوس اثری از ارسطو است که بیش از سایر آثار، مورد توجه هایدگر قرار گرفته است. برای درک مواجهه هایدگر در این سالها با تفکر ارسطو بر روی سه اثر مهم این دوره ...  بیشتر

ضعف اراده و آکراسیا دو پدیده متمایزند؟

زهرا خزاعی

دوره 14، شماره 56 ، دی 1397، ، صفحه 61-85

https://doi.org/10.22054/wph.2019.9788

چکیده
  اکراسیا در ادبیات سنتی فلسفی بدین معناست که فرد با بهترین حکم خود مخالفت کند. برخی از فلاسفه اخیرا این پدیده را با ضعف اراده یکی دانسته اند، اما هولتن این دو پدیده را متمایز می داند و استدلال می کند که ضعف اراده به معنای نقض قصدهای جدی است. این مقاله نشان می دهد این دو پدیده بر خلاف ادعای هولتن، متمایز نیستند، بلکه در اکراسیا و ضعف اراده ...  بیشتر

ارسطو و موضوع متافیزیک

یاسمن هشیار

دوره 14، شماره 55 ، مهر 1397، ، صفحه 177-203

https://doi.org/10.22054/wph.2018.9367

چکیده
  بنا بر برخی تفاسیر، متافیزیک ارسطو اثری منسجم و یکپارچه نیست و موضوع واحدی را دنبال نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، در هر دو یا سه کتاب، یک موضوع به عنوان موضوع متافیزیک معرفی می‌شود؛ مثلاً ارسطو در کتاب چهارم، از تعبیر بدیع «موجود بما هو موجود» و در کتاب هفتم از «اوسیا» به عنوان موضوع این دانش یاد می‌کند. در این مقاله سعی بر این ...  بیشتر

نقد دو دیدگاه رایج در خصوص جایگاه علم‌النفس ارسطویی

سید احمد حسینی

دوره 13، شماره 50 ، تیر 1396، ، صفحه 23-40

https://doi.org/10.22054/wph.2017.7706

چکیده
  در مورد جایگاه علم‌النفس در نظام علم شناختی ارسطو دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه نخست که نظریه رایج و غالب است می‌گوید نفس‌شناسی علمی طبیعی است. این دیدگاه بیشتر بر ارتباط وثیق نفس و بدن از نظر ارسطو تأکید دارد. دیدگاه دوم بر آن است که علم‌النفس دو بخش دارد و بخشی از آن در طبیعیات و بخش دیگر در الهیات بررسی می‌شود. از نگاه این نظریه، نفوس ...  بیشتر

بررسی نسبت شناخت و شهرزیستی از رهگذر بازخوانی پیوند فوسیس و لوگوس در اندیشۀ ارسطو

بهنام فولادی؛ سعید بینای مطلق؛ یوسف شاقول

دوره 12، شماره 47 ، مهر 1395، ، صفحه 99-119

https://doi.org/10.22054/wph.2016.7296

چکیده
  «فوسیس» یکی از مهم­ترین واژگان فلسفی ارسطو است، تا جایی­که می­توان آن را پایه و موضوع شناخت، از دیدِ وی دانست. این واژه رامی­توان در فلسفۀ او از دو دریچۀ شناختِ انسانی و شناخت راستین  نگریست، و بسته به این­که موضوع کدام­یک از این دو باشد، مفهومش متفاوت خواهد بود. بررسی فوسیس در نسبت با دانش انسانی، به پیوند آن با یکی­دیگر ...  بیشتر

بررسی تحلیلی انتقادی دیدگاه ابن‌سینا و ابن‌رشد در باب نفس

قاسم پورحسن؛ سکینه ابوعلی

دوره 11، شماره 43 ، مهر 1394، ، صفحه 7-25

چکیده
  ارزیابی موضوع تجرد و بقای نفس انسانی توسط سه فیلسوف نامدار به نام­های، ارسطو (384-322 ق.م)، ابن­سینا (370-428ه.ق) و ابن­رشد(595-520ه.ق)، مسئلۀ این مقاله را شکل می­دهد. تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو در حوزه نفس دیده می­شود، منشأ اختلاف­نظر شارحان وی در این­باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن­های دوم و سوم ق.م) ...  بیشتر

بررسی تأثیر انتقادات ارسطو از جهان‌شناسی هراکلیتوس بر انتقاد از مواضع افلاطون و سوفیست‌ها

سعید درویشی؛ غلامرضا ذکیانی

دوره 10، شماره 37 ، فروردین 1393، ، صفحه 7-24

https://doi.org/10.22054/wph.2014.6141

چکیده
  چکیده "ارسطو" یکی از مهم‌ترین منابع برای مطالعة پیش از افلاطونیان است و "هراکلیتوس" در بین پیش از افلاطونیان، بیش از بقیه موردتوجه ارسطو است. این توجه بیشتر از آن‌جهت است که به‌تصریح "افلاطون"، هراکلیتوس به‌لحاظ فکری پدرخواندة سوفیست‌ها بود و به‌تصریح "ارسطو"، وی پدرخواندة فکری خود افلاطون نیز به‌شمار می‌رفت. از این‌رو، ارسطو ...  بیشتر

زمان: ابن سینا،ارسطو، دو دیدگاه یا یکی؟

زهره عبد خدایی؛ حسین کلباسی اشتری

دوره 8، شماره 32 ، دی 1391، ، صفحه 89-102

https://doi.org/10.22054/wph.2013.6135

چکیده
  مبحث زمان از مباحثی است که از قدیم الایام و از فلاسفه ی یونان تا کنون همواره مورد توجه قرار داشته است. معلم اول، ارسطو به طور خاص درباره ی این مبحث در کتاب طبیعیات مطالبی را بیان نموده است. آراء و نظریات ارسطو در آثار شیخ الرئیس بوعلی سینا نیز بازتاب داشته، تا آنجا که سئوالات و مباحث بسیاری پیرامون این مطلب به چشم می خورد که آیا ابوعلی ...  بیشتر

تناهی و عدم تناهی مکان و زمان از دیدگاه ارسطو و ابن‌سینا

حسین کلباسی اشتری؛ حسن احمدی زاده

دوره 6، شماره 22 ، تیر 1389، ، صفحه 69-89

https://doi.org/10.22054/wph.2010.5803

چکیده
  بحث از تناهی یا عدم‌تناهی زمان و مکان، از مهم‌ترین مباحثی است که طی آن، تاریخ فلسفه، چه در مغرب‌زمین و چه در عالم اسلام، با تاریخ دیدگاه‌های مختلف فیلسوفان و متکلمان گره خورده است. در میان فیلسوفان غربی، ارسطو نخستین کسی به شمار می‌رود که بحثی مفصل و مدون از تناهی و عدم‌تناهی مکان و زمان ارائه داده است، تا آنجا که او در کتاب «در ...  بیشتر

حس مشترک و نقش‌های ادراکی آن نزد ارسطو و ابن‌سینا

فاطمه صادق زاده قمصری

دوره 5، شماره 20 ، دی 1388، ، صفحه 33-51

https://doi.org/10.22054/wph.2010.5781

چکیده
  در میان قوای ادراکی نفس، حس مشترک وضعیت ویژه‌ای دارد. ارسطو بی‌آنکه از آن تصویری ارائه دهد، کارکرد‌هایی چون ادراک محسوسات مشترک و بالعرض و تشخیص وجوه تمایز میان اشیا و ادراک احساس را به آن نسبت می‌دهد. در حالی که ارسطو به صراحت تلقی از حس مشترک را به عنوان قوه‌ای در کنار حواس پنج‌گانه رد کرده است، ابن‌سینا و پیروان او آن را به عنوان ...  بیشتر

امر تراژیک، شاخصۀ فلسفی تراژدی

علی رضا محمدی بارچانی

دوره 4، شماره 13 ، فروردین 1387، ، صفحه 79-103

https://doi.org/10.22054/wph.2008.5748

چکیده
  از نظر ارسطو اجزای کیفی تراژدی شامل میتوس (پیرنگ)، سیرت، گفتار (بیان)، اندیشه، منظر نمایش و آواز است. او سه جزء میتوسِ هر تراژدی را دگرگونی (peripeteia)، بازشناخت (Angenorsis)و واقعۀ دردانگیز/ فاجعه (catastrophe) برمی‌شمارد که سبب هلاک یا رنج قهرمان تراژدی می‌شود. ارسطو در نگرش منتقدانۀ خود به تراژدی در پی ‌یافتن شاخصه‌های فلسفی آن است. مطالعۀ تراژدی‌های ...  بیشتر