فلسفه
تفسیری از نظام دانش به‌مثابه بسط تاریخی «مفهوم» بر اساس پیشگفتار پدیدارشناسی روح

مصطفی عابدی جیغه

دوره 19، شماره 76 ، دی 1402

https://doi.org/10.22054/wph.2023.73660.2153

چکیده
  در اندیشه هگل دانش به‌عنوان یک نظام توصیف می­شود. هگل همانند کانت بنیاد نظام دانش را بر مفهوم مبتنی می­سازد و معتقد است آگاهی به‌عنوان یک کل تنها در سایه مفهوم قابل توضیح است. او ازاین‌جهت، در مقابل ایدئالیسم نخبه­گرای فیشته و شلینگ قرار می­گیرد که معتقد بودند نظام علم را تنها بر پایه شهود عقلانی می­توان توضیح داد. حال سؤال ...  بیشتر

کشف مضمون آگاهی؛ راه گذار دکارت از آزادی به خود‌آیینی

مصطفی عابدی جیغه؛ محسن باقرزاده مشکی باف؛ محمد اصغری

دوره 16، شماره 61 ، فروردین 1399، ، صفحه 64-88

https://doi.org/10.22054/wph.2020.42079.1721

چکیده
  با توجه به جایگاه محوری «من اندیشنده» در فلسفۀ دکارت این پرسش پیش می‌آید که چگونه «من» به آزادی و خود‌آیینی دست می‌یابد و قانون جهان را با توجه به قانون عقلانی خویش بنا می‌نهد؟ دکارت به این پرسش، از طریق تمایز نهادن ساحت آگاهی از ساحت معرفت‌شناسی پاسخ می‌دهد. او در معرفت‌شناسی که سوژه به شناخت ابژه‌های مستقل اقدام می‌کند، ...  بیشتر

جهان وطنی نوری به مثابۀ اتوپیای اشراقی

سید محمد علی دیباجی؛ مصطفی عابدی

دوره 13، شماره 51 ، مهر 1396، ، صفحه 47-62

https://doi.org/10.22054/wph.2017.8065

چکیده
  با توجه به جایگاه نور در حکمت اشراق این سوال پیش می­آید که چرا سهروردی از یک سو نور را به جای وجود بر­گزیده و از سوی دیگر از شرق و غرب جغرافیایی که در مورد وطن به کار می­رود، استفاده می­کند.  پاسخ اصلی نوشتة حاضر اثبات جهان­میهنی اشراقی از منظر سهروردی است. در این مجال با بررسی هستی­شناسی نوری و به تبع آن معنای وطن از منظر ...  بیشتر