حسین خوارزمی
چکیده
روانشناسان اخلاق، برای دههها، براین باور بودند که حکم اخلاقی از طریق عقل و استدلال بوجود میآید. آزمایشها و تحقیقات تجربی اخیر نشان داد که هیجانات، نقشی بنیادین در حکم اخلاقی ایفا میکنند. تفاوتی که در بین اغلب این پژوهشگران وجود دارد، در خصوص سهم هریک از عقل و هیجانات در حکم اخلاقی ست. از این رو، هریک از پژوهشگران، مُدلهای ...
بیشتر
روانشناسان اخلاق، برای دههها، براین باور بودند که حکم اخلاقی از طریق عقل و استدلال بوجود میآید. آزمایشها و تحقیقات تجربی اخیر نشان داد که هیجانات، نقشی بنیادین در حکم اخلاقی ایفا میکنند. تفاوتی که در بین اغلب این پژوهشگران وجود دارد، در خصوص سهم هریک از عقل و هیجانات در حکم اخلاقی ست. از این رو، هریک از پژوهشگران، مُدلهای متفاوتی ارائه کردند. یکی از آنها، مُدل دوگانه حکم اخلاقی ست. از نظر گرین، مغز انسان دارای دو سیستم مجزا و مستقل است: سیستم اتوماتیک (واکنشهای ناخودآگاه و غیرارادی هیجانی) و سیستم دستی (فرایند آگاهانه عقلی). پارهای از حکمهای اخلاقی به واسطۀ هیجانات و پارهای دیگر از طریقِ فرایندهای عقلانی و فایدباورانه بوجود میآیند. گرین، عمدتاً از طریق طرح آزمونهای تجربی، تصویربرداری مغزی و پژوهش بر روی بیماران دچار آسیب مغزی برای مُدل خود شواهد و دلایلی فراهم کرده است. دلایل و شواهد گرین، اگرچه در بسیاری از موارد با مدعای او همخوانی دارند، اما برای آنها میتوان نمونه نقض پیدا کرد؛ خصوصا که پژوهشهای اخیر حاکی از این هستند که نمیتوان مکانِ مشخص و اختصاصی در مغز برای هیجان و عقل تعیین کرد. بنابراین، به نظر میرسد که مُدل او نمیتواند تبیین جامعی از حکمهای اخلاقی ارائه کند.
منوچهر صانعی دره بیدی؛ حسین خوارزمی
چکیده
آموزة بازگشت جاودانۀ همان، یکی از بنیادیترین اندیشههای فلسفی نیچه است و نیچه خود را آموزگار آن میداند. برطبق این آموزه، من باز خواهم گشت، با این خورشید، با این مهتاب، با این زمین و با همۀ رویدادهای آن، اما نه به یک زندگی نو یا زندگی بهتر یا زندگی همانند، بلکه من جاودانه به همین و همین زندگی باز خواهم گشت. پس از فروپاشی ارزشها و ...
بیشتر
آموزة بازگشت جاودانۀ همان، یکی از بنیادیترین اندیشههای فلسفی نیچه است و نیچه خود را آموزگار آن میداند. برطبق این آموزه، من باز خواهم گشت، با این خورشید، با این مهتاب، با این زمین و با همۀ رویدادهای آن، اما نه به یک زندگی نو یا زندگی بهتر یا زندگی همانند، بلکه من جاودانه به همین و همین زندگی باز خواهم گشت. پس از فروپاشی ارزشها و ظهور هیچانگاری در فرهنگ اروپایی، نیچه کوشید در پرتو این آموزه به جای فروغلتیدن در هیچانگاری منفعل، به اندیشۀ هیچانگارانۀ فعال دست یابد و چارهای برای پوچی و معناباختگی زندگی بیابد. با اندیشة بازگشت جاودانة همان میتوان معیاری برای سنجش نیرومندی و شیوهای برای پرورش و تندرستی یافت و از روح کینخواهی به زمان رهید و به زندگی آن گونه که هست، گوارا و ناگوار آری همهجانبه گفت.